کلمه جو
صفحه اصلی

finiteness


معنی : محدودیت، تناهی
معانی دیگر : تناهی، محدودیت

انگلیسی به فارسی

تناهی، محدودیت


محدودیت، تناهی


انگلیسی به انگلیسی

• quality of being limited; quality of being countable (mathematics)

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] تناهی، متناهی بودن

مترادف و متضاد

محدودیت (اسم)
constraint, circumscription, limitation, restriction, finiteness, finitude

تناهی (اسم)
finiteness

جملات نمونه

1. Finiteness and process are the characteristics of the legislation of morals.
[ترجمه ترگمان]finiteness و فرآیند، ویژگی های قوانین اخلاقی هستند
[ترجمه گوگل]محدودیت و فرآیند ویژگی های قانون اخلاق است

2. The finiteness of natural resources determines its scarcity.
[ترجمه ترگمان]کمبود منابع طبیعی، کمیابی آن را تعیین می کند
[ترجمه گوگل]محدودیت منابع طبیعی کمبود آن را تعیین می کند

3. The finiteness of the financial resources provokes the intense competition between each financial center.
[ترجمه ترگمان]The منابع مالی، رقابت شدید بین هر مرکز مالی را تحریک می کند
[ترجمه گوگل]محدودیت منابع مالی باعث رقابت شدید میان هر یک از مراکز مالی می شود

4. The dialectical thinking over the relationship between finiteness and infiniteness of natural resources, on which economizing economy is founded theoret.
[ترجمه ترگمان]تفکر دیالکتیکی در مورد رابطه بین finiteness و infiniteness منابع طبیعی، که در آن اقتصاد economizing theoret بنیان نهاده شده است
[ترجمه گوگل]تفکر دیالکتیکی بر رابطه بین محدودیت و بی نهایت منابع طبیعی، که اقتصاد آن اقتصاد را پایه ریزی می کند

5. It gives you a sense of the finiteness of your life, the preciousness of your life.
[ترجمه ترگمان]این به شما حس the زندگی شما و the زندگی شما می بخشد
[ترجمه گوگل]این به شما حس محدودیت زندگی شما، ارزشمندی زندگی شما را می دهد

6. Another simple synthetic proof of finiteness of areas of asymptotic triangles in non - Euclidean geometry is given.
[ترجمه ترگمان]یک مثال مصنوعی ساده دیگر در مورد استفاده از مثلث ها در هندسه مجانبی در هندسه غیر اقلیدسی داده می شود
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از اثبات مصنوعی ساده محدودیت نقاط مثلث مثلثی در هندسه غیر اقلیدسی داده شده است

7. This human finiteness should cause us to see how weak and feeble we are.
[ترجمه ترگمان]این finiteness انسان باید به ما نشون بده که ما چقدر ضعیف و ضعیف هستیم
[ترجمه گوگل]این محدودیت انسانی باید ما را ببیند که ما ضعیف و ضعیف هستیم

8. This paper intends to make a tentative study on the distinction and non - finiteness in Chinese.
[ترجمه ترگمان]این مقاله قصد دارد مطالعه آزمایشی را بر روی تمایز و عدم - در چین انجام دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله قصد دارد یک مطالعه پیشگیرانه در مورد تمایز و عدم محدودیت در چینی ها باشد

9. In the mean time, this paper also gives new explanations for some traditional categories of synthesis and analyses, finiteness and infiniteness, etc.
[ترجمه ترگمان]در این زمان، این مقاله همچنین توضیحات جدیدی را برای برخی از دسته های سنتی سنتز و تجزیه و تحلیل، finiteness و infiniteness ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]در عین حال، این مقاله همچنین توضیحات جدیدی را برای برخی از سنتز سنتز و تجزیه و تحلیل، محدودیت و بی نهایت و غیره ارائه می دهد

10. Although the Mongolian national minority already realizes to life finiteness and the temporary, They still pursue the life infinite and eternal, hence became the idea of"soul immortalization".
[ترجمه ترگمان]اگر چه اقلیت ملی مغولستان پیش از این متوجه زندگی finiteness و موقتی می شوند، اما آن ها هنوز حیات نامحدود و ابدی را دنبال می کنند در نتیجه به ایده \"روح روح\" تبدیل شده اند
[ترجمه گوگل]اگرچه اقلیت ملی مونولوگ قبلا متوجه محدودیت زندگی و موقت شده است، آنها همچنان زندگی بی نهایت و ابدی را پیگیری می کنند، از این رو، ایده 'جاودانگی کامل' تبدیل شد

11. Mainly using interpretive mode, It rounded analysis and research majority function which need realized in decoding module, owing to finiteness of hardware resource in embedded system.
[ترجمه ترگمان]به طور عمده با استفاده از مد تفسیری، تحلیل rounded و تابع اکثریت تحقیقات که نیاز به دریافت ماژول رمزگشایی دارند، به دلیل finiteness بودن منابع سخت افزاری در سیستم تعبیه شده، می باشد
[ترجمه گوگل]عمدتا با استفاده از روش تفسیری، آن را تجزیه و تحلیل و تابع اکثریت تحقیق گرد که نیاز به تحقق در ماژول رمزگشایی، به دلیل محدودیت منابع سخت افزاری در سیستم تعبیه شده است

12. We analyzed and explored the security problems from the mutable attribute range, including its finiteness, detectability and change granularity.
[ترجمه ترگمان]ما مشکلات امنیتی را از دامنه ویژگی متغیر متغیر از جمله finiteness، detectability و دانه بندی تغییر مورد بررسی و بررسی قرار دادیم
[ترجمه گوگل]ما مشکلات امنیتی را از محدوده ویژگیهای قابل تغییر، از جمله محدودیت آن، تشخیص و جزئیات دانه تغییر دادیم

13. Only with this method, it is significant to under stand and master the finiteness and infiniteness, contingency and inevitableness of art to create an creative multiform phase of art.
[ترجمه ترگمان]تنها با این روش، مهم است که در جایگاه و تسلط بر the و infiniteness، امکانات و inevitableness هنر برای خلق یک فاز زیستی خلاقانه از هنر، مورد توجه قرار گیرد
[ترجمه گوگل]تنها با استفاده از این روش، محدودیت و بی نهایت، احتمالی و اجتناب ناپذیری هنر برای ایجاد یک مرحله ی چند مرحله ای خلاقانه از هنر، قابل توجه است

14. If we try to abstract the heroism of them into a kind of model, then we could say, they both try to break through certain boundaries to identify their finiteness with the universe's infiniteness.
[ترجمه ترگمان]اگر ما سعی کنیم شجاعت آن ها را به نوعی مدل تبدیل کنیم، پس می توانیم بگوییم که هر دوی آن ها سعی می کنند تا از طریق مرزه ای مشخص عبور کنند تا finiteness را با the جهان شناسایی کنند
[ترجمه گوگل]اگر ما سعی می کنیم که قهرمانانه آنها را به یک نوع مدل تقسیم کنیم، می توانیم بگوییم، آنها هر دو سعی می کنند تا از طریق مرزهای خاصی شکست بخورند تا محدودیت آنها با بی نهایت جهان را شناسایی کنند

پیشنهاد کاربران

کرانمندی؛ کرانداری


کلمات دیگر: