کلمه جو
صفحه اصلی

enclosed


(verb transitive) درمیان گذاشتن، در جوف قرار دادن، به پیوست فرستادن، حصار یا چینه کشیدن دور

انگلیسی به فارسی

محصور شده است، محصور کردن، در جوف قرار دادن، در میان گذاشتن، به پیوست فرستادن، در اغوش گرفتن


انگلیسی به انگلیسی

• surrounded, encircled by, contained, confined; placed within a letter (about an additional document or letter)
an enclosed community or existence is kept separate from the normal and typical activities of the outside world.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] محصور شده، محاط

جملات نمونه

1. enclosed herein you will find my check
چک اینجانب در جوف است.

2. an enclosed area
محوطه ی محصور

3. his fingers enclosed the money
با انگشتانش پول را محکم گرفت.

4. The football field is enclosed by a wall.
[ترجمه جواد] زمین فوتبال توسط یک دیوار احاطه شده است.
[ترجمه ترگمان]زمین فوتبال توسط یک دیوار محصور شده است
[ترجمه گوگل]میدان فوتبال توسط یک دیوار محصور شده است

5. She enclosed a check for $ 50 with the letter.
[ترجمه فرزاد زارع] او یک چک ۵۰ دلاری را با پاکت نامه ( یا به پیوست نامه ) ارسال کرد
[ترجمه ترگمان] یه چک ۵۰ دلاری با نامه ضمیمه کرده
[ترجمه گوگل]او یک چک را برای 50 دلار با این نامه محصور کرد

6. All translated words should be enclosed in brackets.
[ترجمه ترگمان]همه کلمات ترجمه شده باید در پرانتز نوشته شوند
[ترجمه گوگل]تمام کلمات ترجمه شده باید در براکت قرار گیرند

7. A set of samples is enclosed here.
[ترجمه ترگمان] یه سری نمونه اینجا محصور شده
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از نمونه ها در اینجا محصور شده است

8. The land was enclosed in the seventeenth century .
[ترجمه ترگمان]زمین در قرن هفدهم محصور بود
[ترجمه گوگل]این زمین در قرن هفدهم محاصره شد

9. The rules state that samples must be enclosed in two watertight containers.
[ترجمه ترگمان]این قانون بیان می کند که نمونه ها باید در دو کانتینر ضد آب محصور شوند
[ترجمه گوگل]قوانین بیان می کنند که نمونه ها باید در دو مخزن آبگیر محصور شوند

10. The garden is enclosed by a high brick wall.
[ترجمه ترگمان]این باغ بوسیله دیوار آجری بلندی محصور است
[ترجمه گوگل]باغ توسط یک دیوار آجری محصور شده است

11. The yard had been enclosed with iron railings.
[ترجمه ترگمان]حیاط با نرده های آهنین محصور شده بود
[ترجمه گوگل]حیاط با نرده های آهن محصور شده بود

12. The enclosed leaflet shows how Service Care can ease all your worries.
[ترجمه ترگمان]این بروشور ضمیمه نشان می دهد که چگونه خدمات مراقبت از خدمات می تواند تمام نگرانی های شما را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]جزوه بسته شده نشان می دهد که چگونه خدمات مراقبت می تواند همه نگرانی های شما را کاهش دهد

13. Please find enclosed an agenda for the meeting.
[ترجمه ترگمان]لطفا دستور کار برای جلسه را پیدا کنید
[ترجمه گوگل]لطفا یک دستورالعمل برای این جلسه را درج کنید

14. I enclosed you a list of books.
[ترجمه ترگمان]من برات یه لیست از کتاب نوشتم
[ترجمه گوگل]من یک لیست از کتاب ها را محصور کردم

پیشنهاد کاربران

شامل

محصور، محاط

قرار داده شده

ضمیمه شده. پیوست شده


کلمات دیگر: