کلمه جو
صفحه اصلی

phosphorescence


معنی : شب تابی، روشنایی، تابندگی فسفری
معانی دیگر : فروزندگی (که نوعی لیانندگی یا luminescence است)

انگلیسی به فارسی

تابندگی فسفری، روشنایی، شب تابی


فسفرسانس، تابندگی فسفری، روشنایی، شب تابی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: phosphorescent (adj.), phosphorescently (adv.)
(1) تعریف: the emission of light with little heat that results from the absorption of radiation and persists after the radiation exposure has ceased.

(2) تعریف: the glow or luminescence that is caused by this.

• luminosity, quality of producing light after exposure to radiation
phosphorescence is a glow or brightness which is produced without using heat; a literary word.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] فسفرسانس
[نساجی] فسفرسانس ( خاصیت جذب نور و آزاد سازی تدریجی آن )
[ریاضیات] شب تابی
[پلیمر] فسفرسانی

مترادف و متضاد

شب تابی (اسم)
bioluminescence, luminescence, phosphorescence

روشنایی (اسم)
ray, phosphorescence, lighting

تابندگی فسفری (اسم)
phosphorescence

جملات نمونه

1. He saw the phosphorescence of the Gulf weed in the water.
[ترجمه ترگمان]او the of خلیج را در آب دید
[ترجمه گوگل]او فسفرسانس علف های هرز خلیج را در آب دید

2. The stones overhead gleamed with phosphorescence.
[ترجمه ترگمان]سنگ ها در بالای سرشان برق می زدند
[ترجمه گوگل]سنگهای سرامیکی با فسفرسنایی درخشیدند

3. In that sea twists and clumps of phosphorescence marked the minds of other psykers.
[ترجمه ترگمان]در آن دریای متلاطم که در آن میان امواج فسفری موج می زدند، افکار دیگری هم به ذهنش خطور کرد
[ترجمه گوگل]در آن دریاها پیچ و تاب و تکه های فسفرسنایی ذهن دیگر psykers را مشخص کرد

4. It was awash with phosphorescence, which grew brighter minute by minute as their eyes grew accustomed to the scene.
[ترجمه ترگمان]هوا لبریز بود و به محض اینکه چشم آن ها به صحنه عادت کرد روشن تر شد
[ترجمه گوگل]این فضاپیما با فسفرسانی بود که از لحظات درخشان تر به نظر می رسید و چشم آنها به صحنه عادت می کرد

5. Bits of phosphorescence swirled in the foam.
[ترجمه ترگمان]نسیم خنکی در کف اتاق می چرخید
[ترجمه گوگل]بیت فسفرسنس در فوم چرخانده شده است

6. The paper introduces the long after glow phosphorescence material and its applications in ceramics process.
[ترجمه ترگمان]این مقاله مدت طولانی بعد از ماده phosphorescence glow و کاربردهای آن در فرآیند سرامیک معرفی می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله پس از مدتها بعد از مواد فسفرسنجی تابش و کاربرد آن در فرآیند سرامیک معرفی می شود

7. To study the non-protected fluid room temperature phosphorescence (NP-RTP) proper- ties of indometacin and establish a determination of indometacin by NP-RTP.
[ترجمه ترگمان]برای بررسی the دمای اتاق سیال غیر حفاظت شده (NP - RTP)- پیوندهای indometacin و تعیین a توسط NP - RTP ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]برای مطالعه خواص فسفرسانی دمای اتاق (NP-RTP) غیرمخرب (NP-RTP) Indometacin و تعیین ایندومتاسین توسط NP-RTP

8. They sank leaving a trail of phosphorescence in the water.
[ترجمه ترگمان]آن ها در آب غرق شدند و به راه افتادند
[ترجمه گوگل]آنها غرق شدند و دنباله ای از فسفرسنسی در آب می کردند

9. There was a night dive in Loch Etive, and the phosphorescence was spectacular.
[ترجمه ترگمان]یک شیرجه شبانه در لاک وود فرو رفت و درخشش آسمانی تماشایی بود
[ترجمه گوگل]یک شیرجه شب در Loch Etive وجود داشت و فسفرسنایی چشمگیر بود

10. The term broadly includes the commonly-used categories of fluorescence and phosphorescence.
[ترجمه ترگمان]این عبارت به طور گسترده شامل دسته های معمولا مورد استفاده از فلوروسانس و phosphorescence می باشد
[ترجمه گوگل]این اصطلاح به طور گسترده شامل دسته های معمولی فلورسانس و فسفرسنس می شود

11. A suitable device was used instead of the original Dewar flask in the phosphorescence attachment of the spectrophotometer.
[ترجمه ترگمان]به جای فلاسک Dewar اصلی در اتصال phosphorescence of، یک وسیله مناسب به کار می رفت
[ترجمه گوگل]یک دستگاه مناسب به جای فلاسک اصلی دوریور در پیوست فسفرسنجی اسپکتروفتومتر استفاده شد

12. The physical properties and the luminescence ( fluorescence and phosphorescence ) of fluorite are discussed in the paper.
[ترجمه ترگمان]خواص فیزیکی و luminescence (fluorescence و phosphorescence)of در این مقاله مورد بحث قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]خواص فیزیکی و لومینسانس (فلورسانس و فسفرسانس) فلوریت در مقاله مورد بحث قرار گرفته است

13. This is an avant-courier, mature makeup look, it with rich, aglimmer phosphorescence redefine colorific example.
[ترجمه ترگمان]این یک ظاهر avant، یک ظاهر آرایش کامل است، آن را با rich rich برای تعریف مجدد colorific تعریف می کند
[ترجمه گوگل]این یک ظاهر آرایشی بالغ است، آن را با غنی، فسفرسانس aglimmer به عنوان مثال رنگی دوباره تعریف شده است

14. It was the yellow Gulf weed that had made so much phosphorescence in the night.
[ترجمه ترگمان]آن علف های زرد خلیج بود که در طول شب آن همه phosphorescence را به وجود آورده بود
[ترجمه گوگل]این علف هرز زرد بود که در شب بسیار زیاد شده بود

پیشنهاد کاربران

شبرنگ


کلمات دیگر: