کلمه جو
صفحه اصلی

propagation


معنی : ترویج، پخش، انتشار، رواج، گسترش، تکثیر، تبلیغ، پراکنی، پخش رقم نقلی
معانی دیگر : (جانور یا گیاه) تکثیر، زاد آوری، زاد و ولد

انگلیسی به فارسی

پخش، ترویج


گسترش، تکثیر، تبلیغ، انتشار، رواج، پراکنی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: increase, esp. by natural reproduction.

- the propagation of useful plants
[ترجمه ترگمان] گسترش گیاهان مفید
[ترجمه گوگل] انتشار گیاهان مفید است

(2) تعریف: spread or dissemination, as of knowledge.

• scattering, spreading; reproduction, procreation, generation; transmission of an inherited trait; increase in extension; dispersion, dissemination

دیکشنری تخصصی

[شیمی] انتشار
[نساجی] انتشار - پخش شدن - گسترش
[ریاضیات] انتشار، تکثیر، افزایش، توسعه
[پلیمر] انتشار
[آب و خاک] پخش، ترویج

مترادف و متضاد

ترویج (اسم)
advancement, promotion, propagation, promulgation, cultivation, fomentation, promulgator

پخش (اسم)
release, prevalence, allotment, propagation, dispensation, broadcast, distribution, diffusion, dissemination, effluence

انتشار (اسم)
report, proclamation, publication, propagation, incidence, circulation, diffusion, dissemination, currency, issuance, dispersion, effluence

رواج (اسم)
prevalence, propagation, circulation, currency, vogue

گسترش (اسم)
extension, spread, propagation, expanse, deploy, deployment

تکثیر (اسم)
increase, propagation, reproduction, multiplication, duplication, proliferation, pullulation

تبلیغ (اسم)
propagation, propaganda

پراکنی (اسم)
propagation

پخش رقم نقلی (اسم)
propagation

جملات نمونه

1. A period of vegetative propagation follows.
[ترجمه ترگمان]یک دوره تکثیر نباتی از قرار زیر است
[ترجمه گوگل]دوره ای از انتشار رویشی به شرح زیر است

2. But can the propagation of all beliefs be explained in terms of their survival value?
[ترجمه ترگمان]اما آیا انتشار تمامی عقاید در رابطه با ارزش زنده ماندن آن ها توضیح داده می شود؟
[ترجمه گوگل]اما آیا می توان همه ی باورها را با توجه به ارزش بقا خود توضیح داد؟

3. Dissociation of initiation from propagation probably accounts for abortive spikes such as those observed in HeLa cells responding to low doses of histamine.
[ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد شروع به انتشار از انتشار احتمالا برای spikes abortive مثل آن هایی که در سلول های HeLa واکنش می دهند و به دوزهای پایین هیستامین واکنش نشان می دهند، حساب می کند
[ترجمه گوگل]جداسازی آغاز از انتشار، احتمالا برای سنبله های سقط شده مثل آنهایی که در سلول های HeLa دیده می شود، پاسخ می دهند که به دوزهای پایین هیستامین پاسخ می دهند

4. The technique of propagation by spores is lengthy and requires considerable knowledge.
[ترجمه ترگمان]روش تکثیر توسط spores طولانی است و نیازمند دانش قابل توجه است
[ترجمه گوگل]روش انتشار اسپور طولانی است و نیاز به دانش قابل توجه دارد

5. The third division was the propagation of Nonconformist principles.
[ترجمه ترگمان]سومین تقسیم، انتشار اصول Nonconformist بود
[ترجمه گوگل]بخش سوم انتشارات اصول غیر متفقین بود

6. Of the species whose vegetative propagation is rapid, the small plants forming a green lawn over the bottom prove most useful.
[ترجمه ترگمان]از گونه هایی که رشد نباتی آن ها سریع است، گیاهان کوچک که یک چمن سبز را در پایین شکل می دهند، بسیار مفید هستند
[ترجمه گوگل]از گونه هایی که انتشار های رویشیشان سریع است، گیاهان کوچک که یک چمن سبز را در پایین قرار می دهند، بیشتر مفید هستند

7. He carried out experiments on the propagation of short and ultra-short radio waves, which were then thought to be unusable.
[ترجمه ترگمان]او آزمایش ها بر روی انتشار امواج رادیویی کوتاه و بسیار کوتاه را انجام داد که در آن زمان گمان می رفت غیرقابل استفاده باشد
[ترجمه گوگل]او آزمایش هایی در مورد انتشار امواج رادیویی کوتاه و فوق العاده کوتاه انجام داد که بعدا تصور می شد غیر قابل استفاده است

8. The second method, budding is where vegetative propagation becomes distinctly more involved, difficult - and interesting.
[ترجمه ترگمان]روش دوم، جوانه زنی در جایی است که تکثیر گیاهی به طور متمایز در آن دخیل، دشوار - و جالب می شود
[ترجمه گوگل]روش دوم، جوانه زدن این است که در آن گسترش میوه های گیاهی به طور واضح بیشتر درگیر، دشوار و جالب است

9. There can never be a surfeit of the propagation of that fundamental message of grace.
[ترجمه ترگمان]هرگز امکان ندارد که انتشار آن پیام بنیادی گریس را بیش از حد به خاطر داشته باشد
[ترجمه گوگل]هرگز نباید فراموش شود که این پیام بنیادین فضیلت منتشر شود

10. Back propagation algorithms first adjust weights connected to the output layer.
[ترجمه ترگمان]الگوریتم تکثیر برگشت ابتدا وزن های متصل به لایه خروجی را تنظیم می کند
[ترجمه گوگل]ابتدا الگوریتم های انتشار اولیه را تنظیم می کند که وزن آنها متصل به لایه خروجی است

11. Propagation is very easy from stem cuttings.
[ترجمه ترگمان]تکثیر از برش ساقه خیلی آسان است
[ترجمه گوگل]انتشار از قلمه های ساقه بسیار آسان است

12. Propagation is by cuttings, which root and develop rapidly.
[ترجمه ترگمان]تکثیر به وسیله برش است، که به سرعت ریشه و رشد می کند
[ترجمه گوگل]انتشار توسط قلمه، که ریشه و به سرعت در حال توسعه است

13. Propagation is by cuttings which root very freely. Fine white roots develop from the nodes on the stems.
[ترجمه ترگمان]تکثیر به وسیله برش است که به راحتی ریشه می گیرد ریشه های سفید خوب از گره ها در ساقه ها رشد می کنند
[ترجمه گوگل]انتشار توسط قلمه است که ریشه بسیار آزاد است ریشه های سفید زیبا از گره ها در ساقه ها رشد می کنند

14. Propagation is by planting the stem cuttings.
[ترجمه ترگمان]تکثیر با کاشت شاخه های ریشه انجام می شود
[ترجمه گوگل]انتشار آن با کاشت قلمه های ساقه است

پیشنهاد کاربران

توسعه

انتشار

propagation ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: انتشار
تعریف: پخش شدن امواج الکترومغناطیسی در فضا و محیط های دیگر


کلمات دیگر: