کلمه جو
صفحه اصلی

metalloid


معنی : فلزدار، شبه فلز، فلز مانند
معانی دیگر : (شیمی) شبه فلز (مانند آرسنیک)، رجوع شود به: nonmetal، فلزی

انگلیسی به فارسی

فلزی، فلزدار، فلز مانند، شبه فلز


متالوید، شبه فلز، فلزدار، فلز مانند


انگلیسی به انگلیسی

• element which is both metallic and nonmetallic; nonmetal
of metalloid (element which is both metallic and non-metallic); resembling both a metal and a nonmetal

دیکشنری تخصصی

[شیمی] شبه فلز (مانند آرسنیک )
[زمین شناسی] شبه فلز، فلزمانند عنصری که تا حدودی شبیه فلز و تا حدودی شبیه غیرفلز رفتار می کند.

مترادف و متضاد

فلزدار (اسم)
metalloid

شبه فلز (اسم)
metalloid

فلز مانند (اسم)
metalloid

جملات نمونه

1. A long lasting exposure to this highly toxic metalloid could affect the gastrointestinal transit, the kidneys, the liver, the lungs, the skin and increases the risk of cancer.
[ترجمه ترگمان]یک نوردهی طولانی طولانی مدت برای این metalloid شدیدا سمی می تواند بر حمل و نقل معده و روده، کلیه ها، کبد، ریه ها، پوست، و افزایش ریسک سرطان تاثیر بگذارد
[ترجمه گوگل]قرار گرفتن در معرض طولانی مدت این فلزوئید بسیار سمی می تواند بر ترشح دستگاه گوارش، کلیه ها، کبد، ریه، پوست و خطر ابتلا به سرطان را افزایش دهد

2. Germanium, natural metalloid element raising body's immunity and easing pain.
[ترجمه parisa] ژرمانیوم، عنصر شبه فلز طبیعی که باعث افزایش ایمنی بدن و کاهش درد می شود.
[ترجمه ترگمان]Germanium، عنصر طبیعی metalloid که ایمنی بدن را افزایش می دهد و درد را تسکین می دهد
[ترجمه گوگل]ژرمانیوم، عنصر metalloid طبیعی، باعث افزایش ایمنی بدن و کاهش درد می شود

3. Selenium is one of the most important metalloid element existing in biotic environment.
[ترجمه ترگمان]Selenium یکی از مهم ترین عناصر metalloid موجود در محیط زیستی است
[ترجمه گوگل]سلنیوم یکی از مهمترین عناصر فلزی موجود در محیط زیست است

4. The smaller metalloid atoms of the alloys might fit into holes in the dense random-packed structure of the larger metal atoms.
[ترجمه ترگمان]اتم های کوچک تر metalloid در آلیاژهای با ساختار متراکم و متراکم اتم های فلزی بزرگ تر، جا به جا می شوند
[ترجمه گوگل]اتمهای کوچکتر متولد از آلیاژها ممکن است در حفره های موجود در ساختار تصادفی جمع شده از اتم های بزرگتر فلز قرار بگیرند

5. To assess the pollution of heavy metals and metalloid in soil along road.
[ترجمه ترگمان]برای ارزیابی آلودگی فلزات سنگین و metalloid در خاک در امتداد جاده
[ترجمه گوگل]برای ارزیابی آلودگی فلزات سنگین و متالوئیدها در خاک در امتداد جاده

6. Polonium is a highly radioactive element and a metalloid.
[ترجمه ترگمان]polonium یک عنصر بسیار رادیو اکتیو و یک metalloid است
[ترجمه گوگل]پولونیوم یک عنصر بسیار رادیواکتیو و یک فلزوئید است

7. Metalloid mine product already became our country's important exit to achieve collect goods.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر محصول من به عنوان خروجی مهم کشور ما برای دستیابی به کالاهای جمع آوری شده است
[ترجمه گوگل]معدن محصول Metalloid در حال حاضر خروجی مهم کشور ما برای دستیابی به جمع آوری کالاها بوده است

8. A new drilling multi-hole on the thin metalloid material system is developed.
[ترجمه ترگمان]یک سوراخ چند حفره ای جدید در سیستم مواد metalloid نازک توسعه داده می شود
[ترجمه گوگل]چند حفره حفاری جدید در سیستم مواد فلز نازک توسعه یافته است

9. Results indicate that metalloid B or P has a tendency of surface accumulation.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهند که metalloid B یا P تمایل به تجمع سطحی دارند
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که متالوئید B یا P تمایل به انباشت سطح دارد

10. Arsenic is a metalloid element, contaminating the environment through leaching from mineral ores, copper smelting, and other industrial and agricultural sources.
[ترجمه ترگمان]آرسنیک یک عنصر metalloid است و محیط را از طریق لیچینگ معدنی، تصفیه مس و دیگر منابع صنعتی و کشاورزی آلوده می کند
[ترجمه گوگل]آرسنیک یک عنصر متالوئیدی است که از طریق شستشو از سنگ معدن، ذوب مس و دیگر منابع صنعتی و کشاورزی آلودگی محیط زیست را از بین می برد

11. Arsenic is a metalloid element.
[ترجمه ترگمان]آرسنیک یک عنصر metalloid است
[ترجمه گوگل]آرسنیک عنصر metalloid است

12. The relation between the average number of metal-metalloid bond around one metalloid atom and the metalloid atom content in various distributions is established.
[ترجمه ترگمان]رابطه بین تعداد میانگین پیوند فلز - metalloid حول یک اتم metalloid و محتوای اتم metalloid در توزیع های مختلف ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]رابطه میان تعداد متوسط ​​پیوند فلزی و فلزی در اطراف یک اتم فلزیوئید و مقدار اتم فلزوئید در توزیع های مختلف ثابت شده است

13. In this study, we reported major heavy metal residues such as chrome, copper, cadmium, hydrargyrum, lead, zinc, metalloid in comb scallop, which live besides Shandong province.
[ترجمه ترگمان]در این مطالعه، ما باقیمانده فلزات سنگین مانند کروم، مس، کادمیم، hydrargyrum، سرب، روی، metalloid را در صدف اسکالوپ که در کنار استان شاندونگ زندگی می کنند گزارش کردیم
[ترجمه گوگل]در این تحقیق، از فلزات سنگین فلزات سنگین مانند کروم، مس، کادمیوم، هیدروگاریوم، سرب، روی، فلزوئید در زغال اخته، که در کنار استان شاندونگ زندگی می کنند، گزارش شده است

14. This system can be used to adjust the dimension, distance and arrangement of the holes, and the processing of dynamic drilling multi-holes on the thin metalloid material on-line can be accomplished.
[ترجمه ترگمان]این سیستم را می توان برای تنظیم ابعاد، فاصله و چیدمان سوراخ ها به کار برد، و پردازش of های حفاری دینامیک بر روی مواد اولیه metalloid می تواند انجام شود
[ترجمه گوگل]این سیستم را می توان برای تنظیم ابعاد، فاصله و ترتیب سوراخ ها استفاده کرد و پردازش چندین سوراخ حفاری دینامیکی روی مواد نازک متالوئید بر روی خط انجام می شود

پیشنهاد کاربران

شبه فلز

metalloid ( شیمی )
واژه مصوب: شبه‏فلز
تعریف: عنصری که خواص آن بینابین خواص فلزها و نافلزهاست


کلمات دیگر: