کلمه جو
صفحه اصلی

pipette


نیچه، لوله شیشه ای باریک که بوسیله ان ابگونه ای راجابجامیکنند

انگلیسی به فارسی

نیچه،لوله شیشه ای باریک که بوسیله آن ابگونه ای را جابجا می‌کنند


pipette


انگلیسی به انگلیسی

• tube, slender tube used in laboratories to measure and transfer fluids
a pipette is a thin glass tube which is used in scientific experiments for carrying or measuring small amounts of liquid.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] پی پت
[زمین شناسی] پیپت، این وسیله برای برداشتن حجم دقیقی از محلولها به کار می رود. انواع مختلفی دارد مانند: پیپت مدرج، پیپت سرنگ دار، پیپت ژوژه و غیره - پیپت حبابدار فقط جحم مشخصی را نشان می دهد و از دقت بالایی برخوردار است ولی پیپت مدرج احجام مختلفی را نشان می دهد هر چه پیپت کوچکتر باشد دقت عمل آن بیشتر است.
[نساجی] پیپت - لوله شیشه ای جهت برداشتن مایعات در آزمایشگاه

جملات نمونه

1. If the injection pipette is renewed between operations, solutions can be injected using the simpler in vitro injection pipette.
[ترجمه ترگمان]اگر لوله تزریق بین عملیات احیا شود، راه حل ها را می توان با استفاده از the های تزریق درون آزمایشگاه ساده تزریق کرد
[ترجمه گوگل]اگر pipette تزریق بین عملیات تمدید شود، راه حل ها را می توان با استفاده از یک pipet تزریق ساده in vitro تزریق کرد

2. If the chromosomes are in the pipette then they will glow-because they have been treated with fluorescent dye.
[ترجمه ترگمان]اگر کروموزوم ها در لوله باشند، آن ها می درخشند - چون آن ها با رنگ فلورسنت درمان شده اند
[ترجمه گوگل]اگر کروموزوم ها در پیپت باشند، پس آنها را درخشند، زیرا آنها با رنگ فلورسنت تحت درمان قرار گرفته اند

3. Thoroughly mix using a Pasteur pipette.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از یک لوله پاستور به طور کامل مخلوط می شود
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک پاستور پاستور کاملا مخلوط کنید

4. In each case the pipette should be gently inserted and withdrawn from the fluid in order to minimize disturbance.
[ترجمه ترگمان]در هر مورد لوله باید به آرامی وارد لوله شده و از سیال بیرون کشیده شود تا اغتشاش به حداقل برسد
[ترجمه گوگل]در هر مورد باید پیپت به آرامی وارد شده و از مایع خارج شود تا به حداقل برسد

5. Draw off the suspension with a Pasteur pipette leaving debris behind, and transfer to a conical centrifuge tube.
[ترجمه ترگمان]سوسپانسیون با لوله پاستور را خاموش کنید که debris را پشت سر می گذارد، و به یک لوله سانتریفیوژ مخروطی شکل منتقل می شود
[ترجمه گوگل]تعلیق را با یک پاستور پاستور تکان دهید و بقایای مخلوط را پشت سر بگذارید و به لوله سانتریفیوژ مخروطی منتقل کنید

6. The pipette was wide enough to accommodate the cell nuclei easily, but too narrow to accommodate the whole cell.
[ترجمه ترگمان]لوله به اندازه کافی عریض بود تا هسته های سلولی را به راحتی جا به جا کند، اما برای جا دادن کل سلول بسیار تنگ بود
[ترجمه گوگل]این pipette به اندازه کافی گسترده بود تا بتواند به راحتی سلول های سلولی را جایگزین کند، اما برای قرار دادن کل سلول نیز بسیار محدود است

7. Using the battery's pipette, you insert your urine and the battery will begin recharging.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از لوله باتری، ادرار شما را وارد می کنید و باتری مجددا شارژ می شود
[ترجمه گوگل]با استفاده از pipette باتری، ادرار خود را وارد می کنید و باتری شروع به شارژ می کند

8. If you touched any surface with a pipette - take another one.
[ترجمه ترگمان]اگر با لوله آن را لمس کنید - یکی دیگر بردارید
[ترجمه گوگل]اگر با یک پیپت هر سطحی را لمس کردی، یکی را انتخاب کن

9. In an exemplary embodiment, the multivolume pipette includes a pipette body (50), a piston disposed within the pipette body, a first chamber, a second chamber, and a valve F .
[ترجمه ترگمان]در یک تصویر نمونه، لوله multivolume شامل یک بدنه لوله (۵۰)، یک پیستون در داخل بدنه لوله، یک اتاق اول، یک محفظه دوم و یک شیر اف می شود
[ترجمه گوگل]در یک نمونه آزمایشی، پمپ چند وجهی حاوی یک لوله پیپت (50)، یک پیستون درون بدن پیپت، یک محفظه اول، یک اتاق دوم و یک سوپاپ F است

10. Reasonable range of speed regulation of pipette grinding apparatus and allowable value of wobble amount are determined by means of test.
[ترجمه ترگمان]محدوده مستدل تنظیم سرعت دستگاه خرد شدگی لوله و مقدار مجاز amount با استفاده از تست تعیین می شود
[ترجمه گوگل]محدوده معقول تنظیم سرعت دستگاه سنگ زنی پیپتت و مقدار قابل قبول مقدار تکان دادن با استفاده از آزمون تعیین می شود

11. Never use the same pipette twice to avoid cross - contamination.
[ترجمه ترگمان]هرگز از همان لوله دو بار برای جلوگیری از آلودگی متقابل استفاده نکنید
[ترجمه گوگل]هرگز از دو پپت یکبار استفاده نکنید تا از آلودگی متقابل جلوگیری کنید

12. A very small pipette used in microinjection.
[ترجمه ترگمان]یک لوله خیلی کوچک که در microinjection استفاده می شود
[ترجمه گوگل]یک پیپت بسیار کوچک که در میکروکنترل استفاده می شود

13. Always use pipette to transfer material, never pour.
[ترجمه ترگمان]همیشه از لوله pipette برای انتقال مواد استفاده کنید، هرگز بریزید
[ترجمه گوگل]همیشه از pipette برای انتقال مواد استفاده کنید، هرگز بریزید

14. The company refinement of pipette, the specification is 100 ul - 500 ul, 200 ul - 1000 ul quality assurance, welcome to consult negotiate.
[ترجمه ترگمان]تمیز کردن این لوله از طریق لوله، ۱۰۰ the و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و دویست و
[ترجمه گوگل]شرکت پالایش pipet، مشخصات 100 ul - 500 ul، 200 ul - 1000 ul تضمین کیفیت، خوش آمدید به مشورت مذاکره است

15. Carefully tighten the clamp until it firmly supports the pipette in a vertical position.
[ترجمه ترگمان]به دقت گیره را محکم کنید تا آن که محکم از لوله در یک موقعیت عمودی پشتیبانی کند
[ترجمه گوگل]محکم را محکم محکم کنید تا بطور محکم از pipette در موقعیت عمودی پشتیبانی کند

پیشنهاد کاربران

آزمایشگاه
pipette
پی پت
وسیله آزمایشگاهی است ازجنس شیشه
لوله باریک دو سر باز به بلندی حدود سی سانتی متر
برای جا بجا کردن مواد آزمایشگاهی کار برد دارد برروی بدنه
پی پت تقسیم بندی دقیق برحسب میلی لیتر انجام گردیده است
برای مثال یک پی پت با حجم ده میلی لیتر
روی بدنه پی پت به ده بخش یک میلی لیتری
تقسیم بندی شده است
در قدیم سر باریک پی پت داخل مایعی که قصد انتقال آن را داشتیم و سر دیگر بین لب ها قرار می گرفت با مکش و نگاه کردن به بدنه مدرج پی پت مقدار مایع مورد نظر را انتخاب و انتقال می دادیم
صد البته دیگر کار با پیپت شیشه ای به علت خطرات زیاد آن
کنار گذاشته و جای آنها را سمپلر های اتوماتیک گرفته است
MEHDI . KHAJEH

pipette ( شیمی )
واژه مصوب: پیپت
تعریف: لوله‏ای مدرج که برای برداشتن حجم معینی از مایعات به کار رود


کلمات دیگر: