کلمه جو
صفحه اصلی

resolvable


برطرف کردن یا شدنی، منتفی شدنی، تجزیه شدنی، تحلیل رفتنی، حل شدنی

انگلیسی به فارسی

برطرف کردن یا شدنی، منتفی شدنی


حل شدنی، واکافتپذیر، تجزیهپذیر


قابل حل است


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: resolvability (n.), resolvableness (n.)
• : تعریف: able to be resolved.

• soluble, dissolvable; solvable, can be solved

دیکشنری تخصصی

[شیمی] تفکیک پذیر
[آمار] تجزیه پذیر

جملات نمونه

1. This mixture is resolvable into two simple substances.
[ترجمه ترگمان]این مخلوط به دو ماده ساده تقسیم می شود
[ترجمه گوگل]این مخلوط به دو ماده ساده قابل حل است

2. While resolvable toxic aromatic amine dyes can make the clothes more brightly-colored, and maintains the color for a longer time.
[ترجمه ترگمان]در حالی که رنگ های آمین های آروماتیک toxic سمی می توانند لباس هایی را بارنگ های روشن بسازند، و رنگ را برای مدتی طولانی حفظ کنند
[ترجمه گوگل]در حالی که رنگ آمین های رنگ آمیزی آروماتیک سمی می تواند لباس های روشن تر را رنگ کرده و رنگ را برای مدت طولانی حفظ کند

3. All disputed points are potentially resolvable.
[ترجمه ترگمان]همه نقاط مورد مناقشه بالقوه خطرناک هستند
[ترجمه گوگل]تمام نقاط مورد بحث به طور بالقوه قابل حل هستند

4. ibm. pok. ppd is the iSCSI resolvable target address.
[ترجمه ترگمان]ibm pok ppd آدرس iSCSI resolvable
[ترجمه گوگل]آی بی ام پوک ppd آدرس مقصد هدف قابل حل iSCSI است

5. And the main part of total phosphorus is resolvable total phosphorus which accounted for 90% of total phosphorus and thereinto 8 8% was resolvable orthophosphate.
[ترجمه ترگمان]و بخش اصلی فسفر مجموع فسفر کلی فسفر مجموع است که ۹۰ درصد کل فسفر و thereinto ۸ را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]و بخش اصلی فسفر کل فسفر کل، قابل حل است که 90 درصد از کل فسفر را تشکیل می دهد و در 8 8 درصد آن، ورتوفسفات قابل حل است

6. The country has prohibited clothes manufacturers from using resolvable toxic aromatic amine dyes for clothes production.
[ترجمه ترگمان]این کشور تولید کنندگان لباس را از استفاده از dyes amine سمی برای تولید پوشاک منع کرده است
[ترجمه گوگل]این کشور تولید کنندگان لباس را از استفاده از رنگ آمین های آمین سمی قابل بازیافت برای تولید لباس ممنوع کرده است

7. Then the faults of electro hydraulic servo system and sensor were transformed to resolvable models.
[ترجمه ترگمان]سپس خطاهای سیستم فرمان یار هیدرولیکی و سنسور به مدل های resolvable تبدیل شدند
[ترجمه گوگل]سپس گسل های سیستم سروو الکترو هیدرولیکی و سنسور به مدل های قابل حل تبدیل شد

8. You may find two kinds of toxic chemicals including formaldehyde and resolvable toxic aromatic amine dyes.
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است دو نوع مواد شیمیایی سمی شامل فرمالدهید و آمین های آمین های چربی دار سمی پیدا کنید
[ترجمه گوگل]شما ممکن است دو نوع مواد شیمیایی سمی شامل فرمالدئید و رنگ آمین های آروماتیک سمی قابل حل را پیدا کنید

9. The new designed 65mm lens with highest resolution which exceeds Dawes limit, the Cassini division of Saturn is resolvable.
[ترجمه ترگمان]این لنز ۶۵ mm طراحی شده با بالاترین رزولوشن که از حد Dawes تجاوز می کند، the زحل of است
[ترجمه گوگل]لنز 65 میلی متری جدید با بالاترین رزولوشن که بیش از حد داواز است، بخش کاسینی از زحل قابل حل است


کلمات دیگر: