کلمه جو
صفحه اصلی

polymer


معنی : بسپار
معانی دیگر : (شیمی) بسپار، پلیمر، پرپار، جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد

انگلیسی به فارسی

(شیمی) جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد، بسپار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a natural or synthetic compound, such as polyethylene or nylon, that is of high molecular weight and is composed of repeated links of simple molecules.

• complex compound made of many joined monomers (chemistry)
a polymer is a chemical compound with large molecules made of many smaller molecules of the same kind; a technical term in chemistry.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] بسپار، پلیمر، پرپار
[صنایع غذایی] پلیمر : جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب واز تکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد ،
[نساجی] پلیمر
[نفت] بسپار
[پلیمر] پلیمر، بسپار، جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب ساخته شده است، جسمی که از تکرار واحدهای ساختمانی یکنواخت ایجاد شده باشد.

مترادف و متضاد

بسپار (اسم)
polymer

جملات نمونه

1. The nature of the polymer is currently a trade secret.
[ترجمه ترگمان]ماهیت پلیمر در حال حاضر یک راز تجاری است
[ترجمه گوگل]ماهیت پلیمر در حال حاضر یک راز تجاری است

2. The polymer solution is separated from the pure solvent by a membrane, permeable only to solvent molecules.
[ترجمه ترگمان]محلول پلیمری از حلال خالص توسط غشا جدا می شود، و فقط با مولکول های حلال نفوذپذیر است
[ترجمه گوگل]محلول پلیمری از حلال خالص از یک غشا جدا شده است، که تنها به مولکول های حلال نفوذ می کند

3. Assessment of the performance of samples of polymer in improving oil recovery from North Sea reservoirs.
[ترجمه ترگمان]ارزیابی عملکرد نمونه های پلیمری در بهبود بازیابی نفت از مخازن دریای شمال
[ترجمه گوگل]ارزیابی عملکرد نمونه های پلیمری در بهبود بازیابی نفت از مخازن دریای شمال

4. Physically the process of cooling a polymer through its glass transition would then be as follows.
[ترجمه ترگمان]به لحاظ فیزیکی فرآیند خنک کردن یک پلیمر از طریق انتقال شیشه ای آن به صورت زیر است
[ترجمه گوگل]از لحاظ جسمی، فرآیند خنک سازی پلیمر از طریق انتقال شیشه ای آن، به شرح زیر است:

5. The polymer is introduced into the dilatometer between the point A and the capillary.
[ترجمه ترگمان]پلی مر در شکاف بین نقطه A و تخلخل ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]پلیمر به داخل دوتومتر بین نقطه A و مویرگ معرفی می شود

6. A polymer forms over the marks and shows them up in a kind of 3-D relief.
[ترجمه ترگمان]یک پلیمر روی نشانه ها شکل می گیرد و آن ها را به نوعی آسودگی سه بعدی نشان می دهد
[ترجمه گوگل]یک پلیمر بر روی علامت ها شکل می گیرد و آنها را به نوعی از امداد سه بعدی باز می کند

7. Y., is made of an advanced polymer instead of metal.
[ترجمه ترگمان]Y, از یک پلیمر پیشرفته به جای فلز ساخته شده است
[ترجمه گوگل]Y از پلیمر پیشرفته به جای فلز ساخته شده است

8. The alignment of polymer chains at specific distances from one another to form crystalline nuclei will be assisted when intermolecular forces are strong.
[ترجمه ترگمان]هم ترازی زنجیره های پلیمری در فواصل معین از هم دیگر برای تشکیل هسته های کریستالی در زمانی که نیروهای بین مولکولی قوی هستند به آن ها کمک خواهد شد
[ترجمه گوگل]جابجایی زنجیرهای پلیمری در فاصله های متفاوتی از یکدیگر برای ایجاد هسته های کریستالی، زمانی که نیروهای بین مولکولی قوی هستند، کمک می کنند

9. In 192 Svedberg first achieved this by subjecting polymer solutions to large force fields, generated at high speeds of rotation.
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۲ Svedberg ابتدا با قرار دادن محلول های پلیمری به میدان های نیروی بزرگ، در سرعت های بالا چرخش به دست آمد
[ترجمه گوگل]در سال 192، ابتدا سویدبرگ با ارائه راهکارهای پلیمری به میدان های نیروی بزرگ، تولید شده در سرعت های بالای چرخش را به دست آورد

10. An amorphous polymer in this state has been likened to a plate of frozen spaghetti.
[ترجمه ترگمان]یک پلیمر آمورف در این حالت به بشقاب اسپاگتی یخ زده تشبیه شده است
[ترجمه گوگل]یک پلیمر آمورف در این حالت به یک صفحه اسپاگتی یخ زده تقسیم شده است

11. A porous polymer membrane bag seals the electrolyte, allowing water vapour, but not the acid solution, to pass.
[ترجمه ترگمان]یک کیسه غشا پلیمری متخلخل، الکترولیت را تمیز می کند و به بخار آب اجازه عبور می دهد، اما محلول اسید نمی تواند عبور کند
[ترجمه گوگل]کیسه غشای پلیمری متخلخل الکترولیت می باشد که اجازه عبور بخار آب، اما نه محلول اسید را می دهد

12. Under these conditions, however, ethylene forms short chains or rings, rather than the long chains of the solid polymer.
[ترجمه ترگمان]با این حال، تحت این شرایط، اتیلن به جای زنجیره های طولانی پلیمر جامد، زنجیره ای یا حلقه های کوتاه را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]با این شرایط، اتیلن به جای زنجیره طولانی پلیمر جامد، زنجیره یا حلقه کوتاه را تشکیل می دهد

13. Overall this book is a well produced scholarly account of the physics of polymer solutions.
[ترجمه ترگمان]در کل این کتاب یک حساب علمی تولید شده از فیزیک راه حل های پلی مر است
[ترجمه گوگل]به طور کلی این کتاب یک گزارش علمی فیزیکی از راه حلهای پلیلی است

14. For practical purposes T m is taken to be the melting temperature of the undiluted polymer irrespective of the crystalline content.
[ترجمه ترگمان]برای اهداف عملی T m به عنوان دمای ذوب پلیمر undiluted صرف نظر از محتوای کریستالی گرفته می شود
[ترجمه گوگل]برای اهداف عملی، T m به عنوان دمای ذوب پلیمزدایی ناشتا در نظر گرفته شده است بدون توجه به محتوای بلورین

پیشنهاد کاربران

polymer ( شیمی )
واژه مصوب: بَسپار
تعریف: درشت مولکولی که از مولکول های ساده با جِرم مولکولی کم ساخته شود|||متـ . پلیمر

پلیمر, بسپار


کلمات دیگر: