کلمه جو
صفحه اصلی

phosphorescent


معنی : درخشان، تابنده، شب تاب
معانی دیگر : تابنده مثل فسفر

انگلیسی به فارسی

تابنده (مثل فسفر)، شب تاب، درخشان


انگلیسی به انگلیسی

• shining, glowing, luminescent; giving off light (without heat)
something that is phosphorescent glows with a soft light but gives out little or no heat; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] فسفرسان، تابنده (مثل فسفر)، شب تاب، درخشان

مترادف و متضاد

درخشان (صفت)
ablaze, bright, shining, luminous, shiny, stellar, phosphorescent, refulgent, beaming, starry, beamy, illustrious, luminescent, luminiferous, lucid, fulgent, glittery, luciferous, lightsome

تابنده (صفت)
aglitter, phosphorous, phosphoric, phosphorescent

شب تاب (صفت)
phosphoric, phosphorescent, luminescent, luminiferous, luciferous, noctilucent

جملات نمونه

1. Phosphorescent fungi attract night-flying insects, such as moths, which perform the same role.
[ترجمه ترگمان]قارچ phosphorescent، حشرات پرنده را به خود جذب می کند، مثل بید که نقش مشابهی را ایفا می کنند
[ترجمه گوگل]قارچهای فسفریسنت، حشراتی که در هواپیما پرواز می کنند، مانند موش ها را جذب می کنند که نقش مشابهی دارند

2. One should expect things like phosphorescent hills and midnight gunplay.
[ترجمه ترگمان]یکی باید انتظار داشته باشد که چیزهایی مثل تپه های phosphorescent و اسلحه نیمه شب
[ترجمه گوگل]باید چیزهایی مانند تپه های فسفرسوز و تفنگ نیمه شب را انتظار داشته باشید

3. The clock gleamed a phosphorescent midnight.
[ترجمه ترگمان]ساعت شب phosphorescent شب می درخشید
[ترجمه گوگل]ساعت یک نیمه شب عکاسی فلاش زده شد

4. The line showed like a phosphorescent streak in the water straight out from his shoulders.
[ترجمه ترگمان]خط مانند یک خط phosphorescent بود که مستقیم از شانه هایش بیرون زده بود
[ترجمه گوگل]این خط مانند یک رشته فسفرسد در آب از شانه های خود نشان داد

5. Long phosphorescent materials a new kind of energy storing materials because of their excellent luminescent properties.
[ترجمه ترگمان]مواد phosphorescent دراز، نوع جدیدی از مواد ذخیره سازی انرژی را به خاطر خواص عالی درخشان آن ها ذخیره می کنند
[ترجمه گوگل]مواد فسفری بلند به عنوان یک نوع جدید از مواد ذخیره سازی انرژی به علت خواص لومینسانس عالی خود

6. He saw the phosphorescent glimmer of a shark, like a sea ghost, drift sluggishly by.
[ترجمه ترگمان]او روشنایی phosphorescent کوسه مانند یک شبح دریایی را می دید که به کندی حرکت می کرد
[ترجمه گوگل]او دید که پرتوهای فسفری یک کوسه، مانند یک شبح دریا، به آرامی رانده شده است

7. The phosphorescent coating on the inside of the screen of a cathode-ray tube.
[ترجمه ترگمان]پوشش phosphorescent بر روی صفحه یک لامپ اشعه کاتدی قرار دارد
[ترجمه گوگل]پوشش فسفرسنت در داخل صفحه نمایش یک لوله کیهانی

8. Mitsubishi Chemical a near monopoly in red phosphorescent materials used to make natural - white LED light bulbs.
[ترجمه ترگمان]میتسوبیشی شیمیایی نزدیک به انحصار در مواد phosphorescent قرمز به کار می رفت تا لامپ های LED سفید - سفیدی را ایجاد کند
[ترجمه گوگل]میتسوبیشی شیمی یک انحصار انحصاری در مواد فلورسنت قرمز است که برای تولید ال ای دی های طبیعی و سفید استفاده می شود

9. The question, in a lows somber voice, emerged from beneath two phosphorescent dots.
[ترجمه ترگمان]این سوال، با صدای lows، از زیر دو نقطه phosphorescent بیرون آمد
[ترجمه گوگل]این سوال، در صدای کم صدای پایین، از زیر دو نقطه فسفرسد ظاهر شد

10. The block, whatever it was, lay still before her, lipped by the faintly phosphorescent rim of shallow water.
[ترجمه ترگمان]بلاک مور، هر چی که بود، هنوز در مقابل او دراز کشیده بود و با لبه تیز phosphorescent کم عمق آب کم عمق قرار داشت
[ترجمه گوگل]بلوک، هر چه که بود، قبل از او قرار گرفته بود، توسط لبه کم عمق آب کم عمق

11. A stream of urine struck the water leaving a phosphorescent trail on the surface.
[ترجمه ترگمان]یک قطره ادرار به آب خورد و یک رد phosphorescent روی سطح آب گذاشت
[ترجمه گوگل]جریان ادرار به آب رسیده و یک دنباله ی فسفرسنت روی سطح ایجاد می کند

12. On his thigh Jaq wore that warlock's image in phosphorescent green.
[ترجمه ترگمان]روی ران خود، تصویر that را در رنگ سبز phosphorescent به تن داشت
[ترجمه گوگل]در ران او، جک عقیده داشت که این تصویر کلاغ در رنگ سبز فسفری است

13. A soft glow hung over Lowell Cove like a phosphorescent cloud.
[ترجمه ترگمان]نور ملایمی در خلیج Lowell چون ابری phosphorescent می درخشید
[ترجمه گوگل]یک تابش نرم بیش از Lowell Cove مانند یک ابر فلورسنت آویزان شد

14. Some questions of the LLP materials, such as its phosphorescent mechanism, are also discussed.
[ترجمه ترگمان]برخی سوالات مربوط به مواد LLP، مانند مکانیسم phosphorescent آن، نیز مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]بعضی از سوالات مواد LLP، مانند مکانیسم فسفرسنجی آن، نیز مورد بحث قرار گرفته است


کلمات دیگر: