کلمه جو
صفحه اصلی

plasticity


معنی : نرمی، انعطاف، شکل پذیری، قالب پذیری، حالت پلاستیکی، اندام پذیری
معانی دیگر : اندام پذیری، شکل پذیری، قالب پذیری، حالت پلاستیکی، نرمی، انعطاف

انگلیسی به فارسی

اندام پذیری، شکل پذیری، قالب پذیری، حالت پلاستیکی،نرمی، انعطاف


پلاستیک، انعطاف، شکل پذیری، نرمی، قالب پذیری، حالت پلاستیکی، اندام پذیری


انگلیسی به انگلیسی

• flexibility, pliability, pliancy, elasticity, malleability

دیکشنری تخصصی

[شیمی] نرمینگی، خصلت پلاستیکی
[عمران و معماری] پلاستیسیته - خمیری - حالت خمیری - خمیرایی - شکلپذیری - حالت نرمی
[برق و الکترونیک] انعطاف پذیری، خاصیت تغییر شکل
[زمین شناسی] شکل پذیری - خاصیتی است که تحت آن،سنگها می توانندبه طورمداوم و بدون شکسته شدن تغییرشکل پیدا کنند.
[نساجی] پلاستیسیته - الاستیسیته تاخیری - قابلیت انعطاف - شکل پذیری
[پلیمر] نرمی
[آب و خاک] شاخص خمیرایی

مترادف و متضاد

نرمی (اسم)
subtlety, suavity, amenity, leniency, softness, plasticity, lubricity, gloss, unction, lenity, pash, malleability

انعطاف (اسم)
plasticity, inflection, inflexion, intorsion, flexibility

شکل پذیری (اسم)
plasticity

قالب پذیری (اسم)
plasticity

حالت پلاستیکی (اسم)
plasticity

اندام پذیری (اسم)
plasticity

جملات نمونه

1. For example, plasticity seems to depend on identifiable ion channels and catalytic molecules that activate or inhibit these channels.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، plasticity به نظر می رسد که به کانال های یونی قابل شناسایی و مولکول های کاتالیزوری که این کانال ها را فعال یا مهار می کنند وابسته است
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، ظاهرا پلاستیک به کانال های قابل شناسایی یون و مولکول های کاتالیزوری بستگی دارد که این کانال ها را فعال یا مهار می کند

2. In general their presence increases the clay's plasticity.
[ترجمه ترگمان]در حالت کلی، حضور آن ها پلاستیسیته گلی را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]به طور کلی حضور آنها سبب افزایش پلاستیسیته می شود

3. Another obvious way of increasing plasticity is to mix a relatively fine plastic clay with a stiff clay.
[ترجمه ترگمان]یک روش آشکار دیگر برای افزایش پلاستیسیته، ترکیب کردن یک رس پلاستیک نسبتا خوب با رس خشک است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از روش های افزایش انعطاف پذیری این است که یک ریز پلاستیکی نسبتا خوب با یک خاک رس سخت مخلوط کند

4. Purkinje and hippocampal neurons are noted for their plasticity because they show long-term changes in neural transmission following certain stimulus regimes.
[ترجمه ترگمان]نورون های Purkinje و hippocampal برای plasticity خود به این دلیل اشاره می کنند که تغییرات دراز مدت در انتقال عصبی به دنبال رژیم های محرک خاص را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]نورون های پورکینژ و هیپوکامپ به خاطر پلاستیکیشان ذکر شده اند زیرا آنها تغییرات طولانی مدت در انتقال عصبی را پس از رژیم های محرک خاص نشان می دهند

5. The clonal plasticity of Zoysia japonica was studied through the treatments of different soil moisture and the experiments of stolon-severing and connection.
[ترجمه ترگمان]plasticity clonal of japonica از طریق درمان های مختلف رطوبت خاک و تجارب of و اتصال مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]پلاستیسیته کلونی Zoysia japonica با استفاده از روش های مختلف رطوبت خاک و آزمایش های جداسازی و اتصال استولن مورد بررسی قرار گرفت

6. In this paper, a deformation theory of plasticity for damaged materials is proposed. An asymptotic expression for H near a crack tip is obtained.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، یک نظریه تغییر شکل پلاستیسیته برای مواد آسیب دیده پیشنهاد شده است حالت مجانب برای H در نزدیکی نوک ترک بدست می آید
[ترجمه گوگل]در این مقاله، تئوری تغییر شکل پذیری پلاستیک برای مواد آسیب دیده ارائه شده است یک بیان معکوس برای H در نزدیکی حلقه شکاف به دست آمده است

7. It was suggested that the geometry morphology plasticity highly responsed to intraspecies competition in different density.
[ترجمه ترگمان]همچنین نشان داده شد که مورفولوژی geometry نسبت به intraspecies با چگالی متفاوت به شدت responsed است
[ترجمه گوگل]پیشنهاد شد که پلاستیکی مورفولوژی هندسه به شدت به رقابت بین گونه ها در تراکم های مختلف پاسخ دهد

8. His recent work has studied brain plasticity. He will take over as chair of the psychology department next month.
[ترجمه ترگمان]کار اخیر او پلاستیسیته مغز را مطالعه کرده است او ماه آینده ریاست بخش روانشناسی را بر عهده خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]کار اخیر او به مطالعه پلاستیک مغزی شده است او در ماه آینده به عنوان رئیس بخش روانشناسی برگزار خواهد شد

9. The growth behavior of Zoysia japonica showed strong plasticity and foraging trait.
[ترجمه ترگمان]رفتار رشد of japonica، plasticity قوی و ویژگی جستجوی آذوقه را نشان داد
[ترجمه گوگل]رفتار رشد Zoysia japonica سبب ظهور و قابلیت خوردگی شدید شد

10. We assessed the plasticity and determinants of collateral supply after PCI.
[ترجمه ترگمان]ما the و عوامل تعیین کننده تامین ثانویه را بعد از PCI بررسی کردیم
[ترجمه گوگل]ما به بررسی پلاستیک و تعیین کننده های عرضه پس انداز پس از PCI پرداختیم

11. Phenotypic plasticity is a trait that has a certain genetic basis and can evolve independently.
[ترجمه ترگمان]Phenotypic plasticity یک ویژگی است که یک پایه ژنتیکی خاص دارد و می تواند به طور مستقل تکامل یابد
[ترجمه گوگل]پلاستیکی فنتوپیک یک ویژگی است که دارای یک ژنتیک خاص است و می تواند به طور مستقل رشد کند

12. The influences of rock plasticity and confining pressure on rock dilatancy were discussed by using the definition of dilatancy angle.
[ترجمه ترگمان]تاثیرات of صخره و فشار محدود بر dilatancy سنگ با استفاده از تعریف زاویه dilatancy مورد بحث قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]با استفاده از تعریف زاویه دیلاتاسیون، تأثیر پلاستیکی سنگ و محدود کردن فشار بر دیلاتاسیون سنگ مورد بحث قرار گرفت

13. This allows clays to become plastic so that they can be shaped-the property of plasticity.
[ترجمه ترگمان]این به خاک رس امکان می دهد تا تبدیل به پلاستیک شود تا آن ها بتوانند شکل پلاستیسیته را داشته باشند
[ترجمه گوگل]این اجازه می دهد تا رسها به پلاستیک تبدیل شوند تا بتوان آنها را شکل داد

14. This strengthens the claim that there are real universal biochemical principles involved in such mechanisms of neural plasticity.
[ترجمه ترگمان]این امر این ادعا را تقویت می کند که اصول بیوشیمیایی واقعی واقعی در چنین مکانیسم های of عصبی وجود دارد
[ترجمه گوگل]این ادعا را تقویت می کند که اصول بیوشیمی کلی جهانی در این مکانیزم های پلاستیک عصبی وجود دارد

پیشنهاد کاربران

انعطاف پذیری، تغییر پذیری


کلمات دیگر: