کلمه جو
صفحه اصلی

provender


معنی : غذا، علف، علوفه، علیق، سورسات، خواربار، اذوقه، علیق دادن، خواربار تامین کردن
معانی دیگر : خوراک چهارپا

انگلیسی به فارسی

علیق، علوفه، خواربار، اذوقه، غذا، علیق دادن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: dry food that is used as feed for domestic animals or livestock.
مترادف: feed
مشابه: food

(2) تعریف: a supply of food.
مترادف: provisions, viands, victuals
مشابه: feed, food, foodstuffs, larder, nourishment, provision, rations, store, sustenance

• fodder, hay or grain used as animal feed; food, rations
provender is food for animals, especially corn and hay; an old-fashioned word.

مترادف و متضاد

غذا (اسم)
chop, food, diet, dish, aliment, meal, chow, alimentation, nutrition, nourishment, nurture, viand, chop-chop, cuisine, provender, nutriment

علف (اسم)
grass, herb, herbage, darnel, fodder, forage, provender, tare

علوفه (اسم)
feed, keep, provision, fodder, forage, provender, feed-stuff

علیق (اسم)
fodder, forage, provender

سورسات (اسم)
fodder, forage, provender

خواربار (اسم)
food, supply, viand, victual, grocery, provender, provisions, foodstuff, provand, provant, proviant

اذوقه (اسم)
food, supply, victual, provender, purveyance

علیق دادن (فعل)
provender

خواربار تامین کردن (فعل)
feed, victual, supply with food, provender

جملات نمونه

1. Ammunition, provender, railway lines - all had been provided with Teutonic thoroughness.
[ترجمه ترگمان]مهمات، علیق، خطوط راه آهن - همه با دقت و دقت آلمانی تامین شده بود
[ترجمه گوگل]مهمات، خوراکی، خطوط راه آهن - همه آنها با دقت قهرمانانه تدارک دیده شده بود

2. Greedy beggars !'he observed, making for the provender. 'Why did not you invite me, Ratty?
[ترجمه ترگمان]ای گدایان حریص! او در حالی که آذوقه را آماده می کرد، گفت: رتی، چرا مرا دعوت نکردید؟
[ترجمه گوگل]گرسنگان حریص! 'او مشاهده کرد که برای تغذیه آماده می شود چرا من را ندیدید، رات؟

3. If others are the machines to provide provender, they are the machines to read it.
[ترجمه ترگمان]اگر دیگران machines را تامین کنند، ماشین ها باید آن را بخوانند
[ترجمه گوگل]اگر دیگران ماشین آلات برای تهیه خوراکی هستند، آنها ماشینهایی هستند برای خواندن آنها

4. The bighorn sheep, very good to eat, was a logical source of provender in the hill country.
[ترجمه ترگمان]گوسفند bighorn، که برای خوردن بسیار خوب بود، یک منبع منطقی provender در کشور بود
[ترجمه گوگل]گوسفند برهنه که بسیار خوشمزه بود، یک منبع منطقی خوراکی در کشور تپه بود

5. The ambrosial and essential part of the fruit is lost with the bloom which is rubbed off in the market cart, and they become mere provender.
[ترجمه ترگمان]بخش عمده میوه و essential میوه با the که در گاری دیده می شود از دست رفته است، و آن ها به صرف غذا نیاز دارند
[ترجمه گوگل]بخشی از قارچ و قارچ میوه با شکوفه ای که در سبد بازار خراب شده است، از بین می رود، و آنها تنها مرغ می شوند

6. It is a proud horse that will not bear his own provender.
[ترجمه ترگمان]اسب مغروری است که آذوقه خود را تحمل نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]این یک اسب افتخار است که خوراک خود را تحمل نخواهد کرد

7. And the man came into the house: and he ungirded his camels, and gave straw and provender for the camels, and water to wash his feet, and the men's feet that were with him.
[ترجمه ترگمان]و این مرد وارد خانه شد و شتر خود را جمع کرد و مقدار زیادی آذوقه و آذوقه برای شترها و آب و پاهای مرد که با او بودند، فراهم آورد
[ترجمه گوگل]و این مرد به خانه آمد و او شتران خود را نادیده گرفت و به شتر ها و آب شستشو داد و برای شستن پا و پایانی که با او بود شستشو می داد

8. It is a proud horse that will bear his own provender.
[ترجمه ترگمان]اسب مغروری است که آذوقه خودش را تحمل می کند
[ترجمه گوگل]این یک اسب افتخار است که محصول خود را تحمل می کند

9. She said moreover unto him, We have and provender enough and room to lodge in.
[ترجمه ترگمان]به او گفت: ما آذوقه و آذوقه کافی برای اقامت در خانه داریم
[ترجمه گوگل]او همچنین به او گفت: 'ما به اندازه کافی و کافی برای تحویل در اتاق داریم

پیشنهاد کاربران

رزق


کلمات دیگر: