صفحه اصلی
prosaism
معنی
: مبتذل نویسی، نثر نویسی، سخن کسل کننده
معانی دیگر
: به نثر بودن، خاصیت نثری، ملال آوری
بستن
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
انگلیسی به فارسی
فضیلت، مبتذل نویسی، نثر نویسی، سخن کسل کننده
سخن کسل کننده، مبتذل نویسی، نثر نویسی
انگلیسی به انگلیسی
• common or nonpoetic expression; character of the prose writing style
مترادف و متضاد
مبتذل نویسی
(اسم)
prosaism
نثر نویسی
(اسم)
prosaism
سخن کسل کننده
(اسم)
prosaism
کلمات دیگر: