کلمه جو
صفحه اصلی

cotyledon


معنی : زلف عروسان، لپه، قدح مریم
معانی دیگر : (گیاه شناسی) لپه (بخشی از رویان دانه که برگ را به وجود می آورد: تک لپه ای ها monocotyledon دارای یک لپه و دولپه ای ها dicotyledon دارای دولپه در هر دانه هستند)

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) زلف عروسان، قدح مریم، لپه


سیب زمینی، لپه، زلف عروسان، قدح مریم


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: cotyledonal (adj.), cotyledonous (adj.)
• : تعریف: in a great number of plants, one of usu. two leaves that appear first after a seed has sprouted and are usu. different in shape from later leaves.

• primary leaf produced by a seed

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] لپه اولین برگ رویان یک گیاه دانه دار که درون دانه بوجود می آید. این معمولاً به عنوان یک اندام ذخیره ای عمل می کند. مترادف: برگ دانه ای.

مترادف و متضاد

زلف عروسان (اسم)
cockscomb, cotyledon

لپه (اسم)
cotyledon, split peas

قدح مریم (اسم)
cotyledon, pennywort

جملات نمونه

1. B, the petiole of the cotyledon was chilled as described in Fig. legend, but no further treatment was applied.
[ترجمه ترگمان]B، the of همان طور که در شکل افسانه توصیف شد یخ زده شد، اما هیچ درمان دیگری اعمال نشد
[ترجمه گوگل]ب، دمبرگ کدیلدون، همانطور که ​​در افسانه ی شکل توضیح داده شده، سرد می شود، اما هیچ درمان دیگری اعمال نمی شود

2. C, the petiole of the cotyledon was chilled as in B, and the cotyledon was then excised.
[ترجمه ترگمان]C، the of در B خشک شد و the سپس excised شد
[ترجمه گوگل]C، دمبرگ سیب زمینی سرد شده بود به عنوان در B، و پس از آن کاتیادون خارج شد

3. Accumulation and synthesis of reserve metabolites occurring in cotyledon cells during seed development were examined in Glycin max L. Dongnong 4
[ترجمه ترگمان]انباشت و سنتز متابولیت های ذخیره که در سلول های cotyledon در طول رشد دانه اتفاق می افتد، در Glycin حداکثر L مورد بررسی قرار گرفتند Dongnong ۴
[ترجمه گوگل]انقباض و سنتز متابولیت های ذخیره شده ای که در سلول های کوتیلدون بوجود می آیند در طول رشد بذر در Glycin max L Dongnong 4

4. This pathogen mainly infected fruit and cotyledon of edible seed watermelon, especially causing spots with black and star-shaped cracks in fruit.
[ترجمه ترگمان]این پاتوژن عمدتا میوه و cotyledon از هندوانه را آلوده می کند به ویژه که باعث ایجاد شکاف با شکاف های سیاه و ستاره در میوه ها شده است
[ترجمه گوگل]این پاتوژن به طور عمده آلبالو میوه و کوبیده شده از هندوانه های خوراکی را آلوده می کند، به ویژه باعث ایجاد لکه هایی با شکاف های سیاه و سفید و ستاره ای در میوه می شود

5. Among cotyledon, petiole of cotyledon, hypocotyl, and radicle, hypocotyl has the most responsive explants to (Sentence dictionary) 4 - D .
[ترجمه ترگمان]در میان cotyledon، petiole، cotyledon، و radicle، hypocotyl دارای بیش ترین حساسیت به فرهنگ لغت (جمله)۴ - D است
[ترجمه گوگل]در میان کومیدلدون، دمبرگ کوتیلدون، هیپوکوتیل و ریدیکل، هیپوکتییل دارای بیشترین پاسخگوها به (فرهنگ لغت جمله) 4 - D است

6. Fructification includes peel, seed coat, cotyledon and embryo 4 parts.
[ترجمه ترگمان]Fructification شامل پوست، پوشش دانه، cotyledon و جنین ۴ است
[ترجمه گوگل]فست فود شامل پوست، کت بذر، سیب زمینی و جنین 4 بخش است

7. In view of the phenomenon of cotyledon rootage in the wounded part, presumptions could be made that cotyledon would be the explant for Hevea somatic tissue cultivation.
[ترجمه ترگمان]با توجه به پدیده of rootage در قسمت مجروح، ممکن است presumptions ایجاد شود که cotyledon برای کاشت بافت جسمی Hevea باشد
[ترجمه گوگل]با توجه به پدیده مسیر رسیده شدن سیکلدون در بخش زخمی، می توان پیش فرض هایی را مبنی بر این که کواتیلدون برای کاشت بافت سمی Hevea می تواند باشد

8. Multiple shoots were induced on cotyledon nodes of soybean by means of organogenesis.
[ترجمه ترگمان]شاخه های چندگانه بر روی گره های cotyledon از سویا به وسیله of ها ایجاد شدند
[ترجمه گوگل]شاخه های چندگانه با استفاده از ارگانوژنز بر گره های کوبیده شده سویا ایجاد شدند

9. The extending cotyledon traces differentiate directly from the parenchymatous cells which locate on the outside of the poles of primary xylem.
[ترجمه ترگمان]مسیرهای گسترش یافته cotyledon مستقیما از سلول هایی که در خارج از قطب های چوبی اصلی قرار گرفته اند، تمایز ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]ردیابی سیکلیدون گسترش یافته مستقیما از سلول های پارنشیموتوس که در خارج از قطب های اولیه سلول قرار می گیرند، متفاوت است

10. Cotyledon area was an index of yield in early growth period of cotton and existed positive correlation to seed cotton weight per boll.
[ترجمه ترگمان]منطقه cotyledon شاخصی از بازده در دوره رشد اولیه پنبه بود و همبستگی مثبتی با وزن دانه پنبه در هر boll داشت
[ترجمه گوگل]منطقه پنبه دانه شاخص عملکرد در دوره رشد زودرس پنبه بود و همبستگی مثبت و معناداری با وزن پنبه دانه در هر بول داشت

11. With the semi-leafless pea and common pea as experiment materials, the author studied the sequence of af (leaflet mutant gene), i (cotyledon color gene) and lf (initial flower node position).
[ترجمه ترگمان]با نخود نیمه بی برگ و هم به عنوان مواد آزمایشی، نویسنده توالی of (ژن جهش یافته بروشوری)، gene رنگ (cotyledon رنگ)و lf (موقعیت گره اولیه)را مطالعه کرد
[ترجمه گوگل]با استفاده از نخود نیمه بدون برگ و نخود معمولی به عنوان مواد آزمایشگاهی، نویسنده دنباله ای از اف (ژن جهش یافته برگه)، I (ژن رنگی کودیولد) و LF (موقعیت اولیه گره گل) را بررسی کرد

12. Its cotyledon node zone is telome elongation type.
[ترجمه ترگمان]ناحیه گره cotyledon آن، نوع طویل شدن telome است
[ترجمه گوگل]ناحیه گره کوتیلدون آن نوع کشیدگی است

13. A efficient regeneration system of plantlets was established with cotyledon as explants in melon (Cucumis melo L.
[ترجمه ترگمان]یک سیستم بازسازی کارآمد of با cotyledon به عنوان explants در هندوانه (Cucumis melo L)تاسیس شد
[ترجمه گوگل]یک سیستم بازسازی کارآمد از گیاهان با کوتیلدون به عنوان ارقام در خربزه (Cucumis melo L

14. Differences in seed size were also related to differences in cotyledon cell number.
[ترجمه ترگمان]تفاوت های موجود در اندازه دانه همچنین به تفاوت هایی در تعداد سلول های cotyledon مربوط می شود
[ترجمه گوگل]تفاوت اندازه دانه نیز با تفاوت در تعداد سلول های کوتیلدون مرتبط بود

15. Based on studies of rice embryo development we confirmed that rice embryo has two dimorphic cotyledons rather than just one cotyledon.
[ترجمه ترگمان]براساس مطالعات توسعه جنین برنج، ما تایید کردیم که جنین برنج به جای یک cotyledon، دو dimorphic دارد
[ترجمه گوگل]بر اساس مطالعات انجام شده در مورد رشد جنین برنج، ما تأیید کردیم که جنس برنج به جای یک سیکلدون تنها دو سیب زمینی دیمورفیک است


کلمات دیگر: