کلمه جو
صفحه اصلی

kine


معنی : گاوان
معانی دیگر : (قدیمی) گاوها، چهارپایان

انگلیسی به فارسی

گاوان


کین، گاوان


انگلیسی به انگلیسی

• tamed bovine animals as a group not taking into account sex or age; cattle or cows

دیکشنری تخصصی

[سینما] حرکت

مترادف و متضاد

گاوان (اسم)
kine

جملات نمونه

1. If you sell the cow, you sell her milk too.
[ترجمه Asad] اگر شما گاو را بفروشید، شیر آن گاو را هم خواهید فروخت
[ترجمه ترگمان]اگر گاو را بفروشید، شیر خود را هم بفروشید
[ترجمه گوگل]اگر شما گاو را فروختید، او نیز شیر خود را فروخت

2. Many a good cow hath a bad calf.
[ترجمه ترگمان]چه گاو خوبی یک گوساله بد دارد
[ترجمه گوگل]بسیاری از گاوهای خوب یک گوساله بد دارند

3. The cow knows not what her tail is worth until she has lost it.
[ترجمه ترگمان]گاو هم نمی داند که دمش چه ارزشی دارد تا آن را از دست بدهد
[ترجمه گوگل]گاو نمی داند که دم چه قدر است تا زمانی که از دست داده است

4. The cow that’s first up gets the first of the dew.
[ترجمه ترگمان]گاو اول که اول از همه از شبنم تشکیل می شه
[ترجمه گوگل]گاو که اولین بار می شود اولین از شبنم است

5. Many good cows have evil calves.
[ترجمه ترگمان] خیلی از گاوه ای خوب، ماهیچه شیطان دارن
[ترجمه گوگل]بسیاری از گاوهای خوب، گوساله های بد دارند

6. If you agree to carry the calf, they'll make you carry the cow.
[ترجمه ترگمان]اگه قبول کنی که گوساله رو حمل کنی، اونا مجبورت می کنن که گاو رو حمل کنی
[ترجمه گوگل]اگر شما موافقت کنید که گوساله را حمل کن، آنها را به گاو می رسانند

7. You cannot sell the cow and sup the milk.
[ترجمه ترگمان]تو نمی توانی گاو را بفروشی و شیر بخوری
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید گاو و شیر را به فروش برسانید

8. Not all butter that the cow yields.
[ترجمه ترگمان]نه همه کره که گاو به دست می آورد
[ترجمه گوگل]تمام کره ای که گاو تولید می کند نیست

9. There were cows grazing beside the river.
[ترجمه ترگمان]در کنار رودخانه گاوها چراگاه گاوها وجود داشت
[ترجمه گوگل]گاوهای شیری در کنار رودخانه وجود داشتند

10. It's been a cow of a day.
[ترجمه ترگمان]یک گاو روزی است
[ترجمه گوگل]یک روز گاو شده است

11. My dad spent $500 on a new coat and my mom had a cow.
[ترجمه ترگمان]بابام ۵۰۰ دلار خرج لباس نو کرده بود و مامانم هم یه گاو داشت
[ترجمه گوگل]پدرم 500 دلار به یک کت جدید پرداخت و مادر من گاو داشت

12. The farmer herded the cows into the cowshed.
[ترجمه ترگمان]کشاورز گاو گاو را به گاو دانی داد
[ترجمه گوگل]کشاورز گاو را به گاو افتاد

13. We watched the cow suckling her calves.
[ترجمه ترگمان]دیدیم که گاو گوساله بچه اش را بغل می کند
[ترجمه گوگل]ما تماشا کردیم که گوساله را شیرین کنیم

14. Cowboys do a roundup of cows.
[ترجمه ترگمان]! همینه که باعث جمع کردن گاوها میشه
[ترجمه گوگل]گاوچران ها گاو را جمع می کنند

15. A dairy cow needs to produce a calf each year.
[ترجمه ترگمان]یک گاو شیرده باید هر ساله یک گوساله تولید کند
[ترجمه گوگل]گاو شیری هر سال باید یک گوساله تولید کند


کلمات دیگر: