کلمه جو
صفحه اصلی

wpm


مخفف: واژه در هر دقیقه

انگلیسی به فارسی

مخفف: واژه در هر دقیقه


بله


انگلیسی به انگلیسی

اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "words per minute."

• number of words that are processed in one minute (in typing, etc.)
wpm is a written abbreviation for `words per minute'; used after a number to indicate the speed at which a person can type or take shorthand.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] تعداد کلمه در دقیقه . Worrd Processing Society .

جملات نمونه

1. Experienced operator: Word Processor SV 660 wpm.
[ترجمه ترگمان]اپراتور باتجربه: پردازنده کلمه ۶۶۰ wpm
[ترجمه گوگل]اپراتور تجربه پردازشگر ورد 660 وات

2. What kinds of WPM are covered by this rule?
[ترجمه ترگمان]این قانون چه جور آدمی است؟
[ترجمه گوگل]چه نوع WPM توسط این قانون تحت پوشش قرار می گیرد؟

3. Bilingual, typing 60 wpm, shorthand 90 wpm, dictaphone essential.
[ترجمه ترگمان]تایپ کردن، تایپ ۶۰ wpm، تند نویسی ۹۰ wpm، ضروری است
[ترجمه گوگل]دو زبانه، تایپ 60 وات، ضرب دقیقه 90، ضبط مکالمه ضروری است

4. A: The regulation outlines specific exemptions for some WPM.
[ترجمه ترگمان]ج: مقررات، معافیت های خاصی را برای برخی از افراد ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]A این مقررات معافیت های خاصی را برای برخی از WPM ارائه می دهد

5. The performances of PAPR in different kinds of wavelet filter bank are compared. A companding technique, by which the PAPR of WPM signal can he reduced, is proposed.
[ترجمه ترگمان]عملکرد PAPR در انواع مختلفی از بانک فیلتر موجک مقایسه شده است تکنیک companding که PAPR از سیگنال WPM را می توان کاهش داد پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]عملکرد PAPR در انواع فیلترهای بانک موجک مقایسه شده است یک روش ترکیب، که توسط آن PAPR سیگنال WPM می تواند کاهش یابد، پیشنهاد شده است

6. Office skills include; operating English word processor and microcomputer, taking shorthand 85 wpm.
[ترجمه ترگمان]مهارت های دفتری شامل: پردازشگر کلمه انگلیسی و میکرو کامپیوتر، taking ۸۵ wpm است
[ترجمه گوگل]مهارت های اداری شامل؛ پردازش کلمه انگلیسی و میکرو رایانه ای، کار با کلمات کوتاه 85 وات

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Words Per Minute
موضوع: واحدهای محاسباتی
تعداد کلمات در دقیقه. مقیاسی از سرعت انتقال داده.


کلمات دیگر: