1. handle with kid gloves
(عامیانه) با نرمش و احتیاط رفتار کردن (با)
2. handle with velvet gloves
با ملایمت رفتار کردن با،سختگیری نکردن
3. fragile, handle with care
شکستنی،با دقت جابجا کنید.
4. fragile, handle with care!
شکستنی - با احتیاط حمل کنید!
5. to handle a problem tactfully
با ملاحظه کاری به مسئله ای رسیدگی کردن
6. he can't handle too much stress
او تاب تحمل فشار روحی زیاد را ندارد.
7. the machine's handle plays a bit
دسته ی دستگاه کمی بازی می کند.
8. this plastic handle controls the light
این دسته ی پلاستیکی نور را تنظیم می کند.
9. those who handle food should wash their hands well
کسانی که به خوراک دست می زنند باید دست های خود را خوب بشویند.
10. get a handle on
(عامیانه) از پس چیزی یا کاری برآمدن،درک کردن،سر از (کاری) درآوردن
11. have a handle to one's name
دارای عنوان (اشرافی یا علمی) بودن
12. a child can't handle a tractor
بچه نمی تواند تراکتور راه بیاندازد.
13. jaffar pulled the handle off with a wrench
جعفر با یک تکان دسته را کند.
14. to crank the handle
هندل زدن
15. to rattle the handle of a door
دسته ی در را به تلق و تولوق انداختن
16. fly off the handle
(عامیانه) ناگهان خشمگین شدن،ناگهان هیجان زده شدن،از کوره در رفتن
17. give someone a handle (to)
نقطه ضعف (به کسی) نشان دادن،دستاویز به کسی دادن
18. the new teacher can't handle his classes
معلم جدید نمی تواند کلاس های خود را اداره کند.
19. to turn the door handle
دسته ی در را چرخاندن
20. a broom with a long handle
جارو با دسته ی بلند
21. a grenade is dangerous to handle
دست ور کردن به نارنجک خطرناک است.
22. the crook of an umbrella handle
انحنای دسته ی چتر
23. his carelessness gave his enemies a handle to use against him
بی دقتی او به دشمنانش مستمسکی داد که بر ضد او به کار برند.
24. he took the hammer firmly by the handle
دسته ی چکش را محکم گرفت.
25. i was young and not equipped to handle love and marriage
جوان بودم و آمادگی پرداختن به عشق و ازدواج را نداشتم.
26. he jerked the drawer open and broke its handle
کشو را با تکان باز کرد و دستگیره ی آن را شکست.
27. it's (it is) a nice cup but its handle is broken
فنجان خوبی است ولی دسته ی آن شکسته است.
28. on the box of lamps it was written, "fragile- handle with care"
روی جعبه ی لامپ ها نوشته بود: ((شکستنی - با دقت جابه جا کنید. ))
29. as soon as money was mentioned he flew off the handle
به مجرد آنکه حرف پول به میان آمد از کوره در رفت.
30. with a knife he picked the cover off the hammer's handle
او با چاقو روکش دسته ی چکش را ور آورد.