1. a lamp good to read by
چراغی که برای خواندن خوب است
2. fluorescent lamp
چراغ (یا لامپ) فلورسنت
3. spirit lamp
چراغ الکل سوز
4. a burnt-out lamp
لامپ سوخته
5. a gas lamp
چراغ گاز(ی)
6. a pinup lamp
چراغ دیواری (قابل اتصال به دیوار)
7. a table lamp
چراغ میز
8. alladdin's magic lamp
چراغ جادوی علاالدین
9. an electric lamp
چراغ الکتریکی
10. butterflies whirl around the lamp
پروانه ها دور لامپ پرواز می کنند.
11. let truth be the lamp at your feet
بگذار حقیقت چراغ راه تو باشد.
12. the reservoir of a kerosene lamp
مخزن چراغ نفتی
13. millions of mosquitoes were flying around the lamp
هزاران هزار پشه دور چراغ پرپر می زدند.
14. The lamp gave out a harsh light.
[ترجمه R.m] چراغ نور خشکی از خود نشان داد
[ترجمه ترگمان]چراغ به شدت نور را خاموش کرد
[ترجمه گوگل]لامپ یک نور شدید را به نمایش گذاشت
15. The Night Rider lamp has been designed to conform to new British Standard safety requirements.
[ترجمه ترگمان]چراغ شب سوار برای مطابقت با الزامات استاندارد جدید استاندارد بریتانیا طراحی شده است
[ترجمه گوگل]لامپ شب رایدر طراحی شده است که با الزامات ایمنی جدید استاندارد بریتانیا مطابقت داشته باشد
16. The sun, a lamp, or an electric heater all warm us by radiation.
[ترجمه ترگمان]خورشید، یک لامپ، یا بخاری برقی همه ما را با تشعشع گرم می کند
[ترجمه گوگل]خورشید، یک لامپ، یا یک بخاری برقی، ما را با تابش گرم می کند
17. The lamp swung in the breeze.
[ترجمه ترگمان]چراغ در نسیم تکان می خورد
[ترجمه گوگل]چراغ روشن شد
18. The lamp suddenly went out, leaving us in darkness.
[ترجمه ترگمان]چراغ ناگهان خاموش شد و ما را در تاریکی تنها گذاشت
[ترجمه گوگل]لامپ به طور ناگهانی رفت و ما را در تاریکی قرار داد
19. She switched on the bedside lamp.
[ترجمه ترگمان]چراغ کنار تختش را روشن کرد
[ترجمه گوگل]او لامپ کنار تخت را روشن کرد
20. The pressure lamp lit up the tent.
[ترجمه ترگمان]چراغ فشار چادر را روشن کرد
[ترجمه گوگل]چراغ فشار چادر را روشن کرد
21. The lamp gave out a faint glow.
[ترجمه ترگمان]چراغ خاموش شد
[ترجمه گوگل]این لامپ نور خفیفی را به وجود آورد