کلمه جو
صفحه اصلی

darkroom


معنی : تاریک خانه
معانی دیگر : (عکاسی) تاریکخانه، تاریکخانه عکاسى علوم مهندسى : اتلیه

انگلیسی به فارسی

[ در عکاسی و غیره] تاریک‌خانه


اتاق تاریک، تاریک خانه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a room made lightproof and equipped for processing photographic materials.

• darkened room in which film is developed and printed (photography)
a darkroom is a room which has been sealed off from natural daylight and is lit only by red light. it is used for developing film.
special darkened room for developing photographs

دیکشنری تخصصی

[سینما] اتاق تاریک - تاریکخانه

مترادف و متضاد

تاریک خانه (اسم)
camera obscura, darkroom

جملات نمونه

1. In the darkroom they found that only half the film had been exposed.
[ترجمه ترگمان]در تاریک خانه، آن ها فهمیدند که تنها نیمی از فیلم در معرض خطر قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]در اتاق تاریک، آنها دریافتند که تنها نیمی از فیلم در معرض قرار گرفته است

2. I put a darkroom in down there, and I had the garden in the back.
[ترجمه ترگمان]من یه darkroom تو اون پایین گذاشتم و باغ رو در پشتی داشتم
[ترجمه گوگل]من یک اتاق تاریک در آنجا گذاشتم و باغ در پشت داشتم

3. It isn't normally necessary to operate in a darkroom.
[ترجمه ترگمان]معمولا در یک تاریک خانه کار کردن لازم نیست
[ترجمه گوگل]معمولا در اتاق تاریک کار نمی کند

4. He had had his own darkroom, and had always been taking pictures.
[ترجمه ترگمان]He خودش را داشت و همیشه عکس می گرفت
[ترجمه گوگل]او اتاق تاریک خود را داشت و همیشه عکس می گرفت

5. What do you like best about the darkroom?
[ترجمه ترگمان]نظرت در مورد the چیه؟
[ترجمه گوگل]بهترین چیز در مورد اتاق تاریک چیست؟

6. He stood in the darkroom with another trainee, Dale Fitzke, a cripple.
[ترجمه ترگمان]او در the با یک کار آموز دیگر، دیل Fitzke و یک فلج ایستاده بود
[ترجمه گوگل]او در اتاق تاریک با کارآموز دیگر، دیل فیتزک، یک فلج در ایستاده بود

7. Spitzer produces his drawings in a darkroom by applying a titanium mixture on to parchment, which gradually turns black in daylight.
[ترجمه ترگمان]Spitzer نقشه خود را در یک تاریک خانه، با استفاده از یک مخلوط تیتانیوم بر روی کاغذ پوستی، که به تدریج در نور روز سیاه می شود، تولید می کند
[ترجمه گوگل]Spitzer نقاشی های خود را در یک اتاق تاریک تولید می کند با استفاده از مخلوط تیتانیوم به پرمنگن، که به تدریج در نور روز سیاه می شود

8. He joined assistants in the darkroom to select from endless photos.
[ترجمه ترگمان]او به دستیاران در تاریک خانه پیوست تا از عکس های بی پایان انتخاب کند
[ترجمه گوگل]او از اتاقهای تاریک انتخاب شد تا عکسهای بی پایان را انتخاب کند

9. The invention discloses an electromagnetic measurement comprehensive darkroom for electromagnetic compatibility test and antenna measurement.
[ترجمه ترگمان]این اختراع، یک تاریک خانه جامع اندازه گیری الکترومغناطیسی برای تست سازگاری الکترومغناطیسی و سنجش آنتن را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]اختراع تارنمای جامع اندازه گیری الکترومغناطیسی را برای تست سازگاری الکترومغناطیسی و اندازه گیری آنتن منتشر می کند

10. A darkroom, as the name suggests, is a dark room used for developing photographs.
[ترجمه ترگمان]یک تاریک خانه، همان طور که از اسمش پیداست، اتاق تاریکی است که برای توسعه عکس ها به کار می رود
[ترجمه گوگل]یک اتاق تاریک، همانطور که از نامش بر می آید، یک اتاق تاریک است که برای ایجاد عکس ها استفاده می شود

11. In addition to well-found film studio and traditional darkroom, digital labs should also be built to meet the requirement.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر استودیوی فیلم سازی خوب و تاریک خانه سنتی، آزمایشگاه های دیجیتالی نیز باید برای برآورده کردن نیازمندی ها ساخته شوند
[ترجمه گوگل]آزمایشگاه های دیجیتال علاوه بر استودیوی فیلم و همچنین اتاق تاریک سنتی نیز باید برای برآورده ساختن نیازها ساخته شوند

12. In biological experiments, especially during darkroom operation, slide glass is sometimes crashed by oil immersion objective.
[ترجمه ترگمان]در آزمایش ها بیولوژیکی، به خصوص در طول عملیات تاریک خانه، گاهی اوقات شیشه slide با هدف غوطه وری نفت کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]در آزمایش های بیولوژیکی، به خصوص در حین عملیات تاریک اتاق، شیشه ی اسلاید گاهی اوقات با هدف غوطه ور شدن روغن سقوط می کند

13. Shapes of flowers lack attraction. But darkroom work is very good.
[ترجمه ترگمان]اشکال گل ها فاقد جذابیت هستند اما تاریک خانه کار بسیار خوب است
[ترجمه گوگل]شکل گلها جذابیت ندارند اما کار اتاق تاریک بسیار خوب است

14. Darkroom Orientation . Will Cover Film and Print Developing.
[ترجمه ترگمان]جهت جهت گیری ویل فیلم را پوشش خواهد داد و توسعه را چاپ خواهد کرد
[ترجمه گوگل]جهت گیری Darkroom پوشش فیلم و چاپ توسعه خواهد گرفت

15. The burglar shone his torch into the dark room.
[ترجمه ترگمان]دزد مشعل را در اتاق تاریک روشن کرد
[ترجمه گوگل]سارقان مشعل خود را در اتاق تاریک فریاد زدند

16. Everything was shaded in his wet and dark room.
[ترجمه ترگمان]همه چیز در اتاق مرطوب و مرطوب او سایه انداخته بود
[ترجمه گوگل]همه چیز در اتاق مرطوب و تاریکش سایه گذاشته شد

17. She flashed/shone the torch into the dark room.
[ترجمه ترگمان]مشعل را در اتاق تاریک روشن کرد
[ترجمه گوگل]او مشعل را در اتاق تاریک فریاد زد:

18. He shone his lantern into the dark room.
[ترجمه ترگمان]فانوس خود را در اتاق تاریک روشن کرد
[ترجمه گوگل]او فانوس خود را در اتاق تاریک فریاد زد

19. He was immured in a dark room.
[ترجمه ترگمان]در یک اتاق تاریک محبوس شده بود
[ترجمه گوگل]او در یک اتاق تاریک حرکت کرد

20. He held back, terrified of going into the dark room.
[ترجمه ترگمان]او از رفتن به اتاق تاریک وحشت داشت
[ترجمه گوگل]او پشت سر گذاشت و از اتاق تاریک به وحشت افتاد

21. He was allegedly confined in a narrow, dark room for two months.
[ترجمه ترگمان]او به مدت دو ماه در یک اتاق تاریک و تاریک محبوس شد
[ترجمه گوگل]او ادعا در یک اتاق باریک و تاریک به مدت دو ماه محدود شده بود

22. She woke to find her dark room lit by flashing lights.
[ترجمه ترگمان]از خواب پرید و اتاق تاریک خود را با چراغ های چشمک زن روشن کرد
[ترجمه گوگل]او بیدار شد تا اتاق تاریک خود را با چشمک زدن روشن کند

23. His eyes focused slowly in the dark room.
[ترجمه ترگمان]چشمانش به آرامی در اتاق تاریک متمرکز شدند
[ترجمه گوگل]چشم او به آرامی در اتاق تاریک متمرکز شد

24. The terrorists dragged her into a dark room and duffed her up.
[ترجمه ترگمان]تروریست ها او را به اتاق تاریکی بردند و او را از خواب بیدار کردند
[ترجمه گوگل]تروریست ها او را به یک اتاق تاریک کشیدند و به او خیره شدند

25. She stumbled to her feet, crossed the dark room and switched on the light.
[ترجمه ترگمان]سکندری خورد و از اتاق تاریک گذشت و چراغ را روشن کرد
[ترجمه گوگل]او به پاهای خود برخورد کرد، از اتاق تاریک عبور کرد و نور را روشن کرد

26. A cyberspace scout sits in a dark room and then plugs a modem directly into his brain.
[ترجمه ترگمان]یک صفحه فضای مجازی در یک اتاق تاریک قرار گرفته و سپس یک مودم را مستقیما به مغزش متصل می کند
[ترجمه گوگل]ناوگان فضای مجازی در یک اتاق تاریک نشسته و سپس مودم را به طور مستقیم به مغز خود وصل می کند

27. The small dark room would seem to shrink even tinier.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که اتاق تاریک کوچک حتی کوچک تر هم می شود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد اتاق تاریک کوچک حتی کوچکتر نیز می شود

28. I was led into a dark room and told to lie face down on a mattress on the floor.
[ترجمه ترگمان]به یک اتاق تاریک هدایت شدم و به او گفتم که روی تشک روی زمین دراز بکشد
[ترجمه گوگل]من به یک اتاق تاریک هدایت شدم و گفتم که روی یک تشک بر روی زمین قرار بگیرم


کلمات دیگر: