1. rim clamp
بست زهوار
2. the rim of a coin
لبه ی سکه
3. the rim of the cup is dented
لبه ی فنجان پریده است.
4. high mountains rim esfahan
کوه های بلند اصفهان را احاطه کرده اند.
5. the ball went through the rim
توپ از حلقه فرو افتاد.
6. water even with the pot's rim
آب هم سطح با لبه ی دیگ
7. He looked at them over the rim of his glass.
[ترجمه اکرم هادینژاد] او از لبه ی ( بالای ) عینکش به آنها نگاه کرد.
[ترجمه ترگمان]از لبه لیوانش به آن ها نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او بر روی لبه شیشه اش نگاه کرد
8. Coffee slopped over the rim of her cup.
[ترجمه ترگمان]قهوه از لبه فنجان او گذشت
[ترجمه گوگل]قهوه بیش از لبه فنجانش افتاده است
9. The water was even with the rim of the basin.
[ترجمه ترگمان]آب حتی با لبه لگن هم آب می خورد
[ترجمه گوگل]آب حتی با لبه حوضچه بود
10. The rim of the cup was chipped and broken.
[ترجمه ترگمان]لبه فنجان شکسته و شکسته بود
[ترجمه گوگل]لبه فنجان شکسته شد و شکسته شد
11. The ball clanks off the rim like a cinder block; an ugly afterthought of a shot attempt.
[ترجمه ترگمان]گلوله مثل یک بلوک سیمانی از لبه the بیرون آمد
[ترجمه گوگل]توپ از لبه مانند یک بلوک سیلندر خم می شود؛ یک نتیجه پس زشت از یک تلاش شات
12. I watched over the rim of my mug as David Hall entered the canteen and came to our table.
[ترجمه ترگمان]وقتی که دیوید وارد رستوران شد من از لبه لیوانش نگاه کردم و به میز ما آمد
[ترجمه گوگل]دیوید هال وارد غذا می شود و به میز ما می آید
13. The President will meet other Pacific Rim leaders at next week's economic summit.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور در اجلاس سران اقتصادی هفته آینده، سایر رهبران منطقه اقیانوس آرام را ملاقات خواهد کرد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور دیگر رهبران اقیانوس آرام را در اجلاس اقتصادی هفته آینده دیدار خواهد کرد
14. The heavy feel is produced by the thickened rim.
[ترجمه ترگمان]احساس سنگینی توسط لبه ضخیم تولید می شود
[ترجمه گوگل]احساس سنگین توسط لبه ضخیم تولید می شود
15. Lights around the saucer's rim winked cheerfully.
[ترجمه ترگمان]نوره ای اطراف لبه the شادمانه چشمک می زدند
[ترجمه گوگل]چراغهای اطراف لبه ی تختخواب شاداب خوشحال شد