کلمه جو
صفحه اصلی

wins

انگلیسی به فارسی

برنده می شود، پیروزی، برد، فتح، غلبه، پیروز شدن، بردن، غلبه کردن، فتح کردن، فاتحشدن، غلبهیافتن بر، بدست اوردن، تحصیل کردن، تسخیر کردن


انگلیسی به انگلیسی

• be victorious; gain; obtain; arrive with great effort; succeed; acquire; convince; gain trust (or approval, favor, etc.)

جملات نمونه

1. whoever wins gets a prize
هر کس برنده شود جایزه می گیرد.

2. slow and steady wins the race
رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود

3. our team has had three wins and two losses
تیم ما سه پیروزی و دو باخت داشته است.

4. our team's record of ten wins and two losses is the best in the country
تیم ما با ده برد و دو باخت صاحب بالاترین رکورد در کشور است.

5. in the end, the right always wins out
بالاخره حق همیشه پیروز می شود.

6. the two teams are tied with five wins and two losses each
دو تیم هر یک با پنج برد و دو باخت با هم مساوی هستند.

7. a winner never quits, and a quitter never wins
برنده هرگز لنگ نمی اندازد و لنگ انداز هرگز برنده نمی شود

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Windows Internet Name Service
موضوع: کامپیوتر
سرویسی برای ثبت نام و آی پی کلاینت ها در سیستم عامل های NT و 2000 که از مکانیسم NetBIOS بدین منظور استفاده می کند.

پیشنهاد کاربران

پیروزی



کلمات دیگر: