کلمه جو
صفحه اصلی

balsa


(گیاه شناسی) درخت بالسا (جنس ochroma و خانواده ی bombax)، چوب بالسا

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) درخت بالسا (جنس Ochroma و خانواده‌ی bombax)


چوب بالسا


کلک (قایق مسطح و سوار بر بشکه)


Balsa


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a tree of tropical America, the wood of which is extremely light in weight.

(2) تعریف: the wood of this tree, used for rafts and model airplanes.

• light strong wood (used to build models, rafts, etc.); raft
balsa or balsa wood is a very light wood which is used to make things such as rafts and model aeroplanes.

دیکشنری تخصصی

[سینما] بالزا

جملات نمونه

1. The lighter woods, such as balsa, can be crushed with the finger.
[ترجمه ترگمان]بیشه های روشن تر از قبیل هواپیماهای زره که می توانند با انگشت خرد شوند
[ترجمه گوگل]چوب های سبک تر مانند بالسا را ​​می توان با انگشت خرد کرد

2. The balsa tree bursts into bloom at sunset during Panama’s dry season, feeding a kaleidoscope of species.
[ترجمه ترگمان]درخت balsa در هنگام غروب آفتاب در طول فصل خشک پاناما، شکوفه می دهد و به مقدار زیادی از گونه ها را تغذیه می کند
[ترجمه گوگل]درخت بالسا هنگام غروب خورشید در فصل خشک پاناما شکوفا می شود و یک کالیدوسکوپ از گونه ها را تغذیه می کند

3. And now we come to a minor balsa mystery. Why does the tree flower at night?
[ترجمه ترگمان]و حالا ما به یه معمای کوچیکی اومدیم چرا گل درخت شب؟
[ترجمه گوگل]و اکنون به یک رمز و راز جزئی بالسا رسیده ایم چرا درخت در شب گل می دهد؟

4. Scientists had long assumed that the balsa tree's target audience must be bats.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان طولانی فرض کرده اند که مخاطب هدف درخت balsa باید خفاش ها باشد
[ترجمه گوگل]دانشمندان مدتها تصور می کردند که مخاطب هدف درخت بالسا #39 باید خفاش باشد

5. Built from carbon fibres and balsa wood, Snowbird has a wing span of 32m (10feet) - comparable to a Boeing 73
[ترجمه ترگمان]ساخته شده از الیاف کربن و چوب balsa، Snowbird دارای طول بال ۳۲ متر (۱۰ فوتی)است که قابل مقایسه با بوئینگ ۷۳ است
[ترجمه گوگل]Snowbird از الیاف کربن و چوب بالسا ساخته شده است و دارای دامنه 32 متر (10 پا) است - قابل مقایسه با بوئینگ 73

6. The body is built from balsa wood, and the wings powered by a wire crank driven by a rubber band.
[ترجمه ترگمان]بدن از چوب balsa ساخته شده است و بال ها که توسط یک دسته سیمی که توسط یک نوار لاستیکی هدایت می شود، کار می کنند
[ترجمه گوگل]بدنه از چوب بالسا ساخته شده است و بالها توسط یک میل لنگ سیم که توسط یک نوار لاستیکی هدایت می شود ، ساخته می شوند

7. The duo cut rectangular holes in balsa wood and covered them with glass microscope slides.
[ترجمه ترگمان]این دو، سوراخ های مستطیل شکل را در چوب balsa برش داده و آن ها را با اسلایدهای میکروسکپی شیشه ای پوشانده اند
[ترجمه گوگل]این دو نفره سوراخ های مستطیلی شکل را در چوب بالسا برش داده و آنها را با اسلایدهای میکروسکوپ شیشه ای پوشانده اند

8. A chair made of balsa wood is very light. If you're hit with a balsa wood chair you won't be injured.
[ترجمه ترگمان]یک صندلی از چوب بالسا بسیار سبک است اگر با یک صندلی چوب بالسا به چوب بزنی، زخمی نخواهی شد
[ترجمه گوگل]صندلی ساخته شده از چوب بالسا بسیار سبک است اگر #39 باشید ؛ با صندلی چوبی بالسا برخورد کنید ، #39 برنده نمی شوید ؛ آسیب می بینید

9. Owl City: My house is made out of balsa wood.
[ترجمه ترگمان]سیتی سیتی: خانه من از چوب balsa ساخته شده است
[ترجمه گوگل]Owl City خانه من از چوب بالسا ساخته شده است

10. They have the heft of balsa wood. They are as porous as a sponge, brittle as a coffee mug dropped on the floor . . .
[ترجمه ترگمان]آن ها the چوب balsa دارند آن ها به اندازه اسفنج متخلخل، شکننده به عنوان یک فنجان قهوه در کف زمین هستند
[ترجمه گوگل]آنها انبوه چوب بالسا دارند آنها به اندازه یک اسفنج متخلخل هستند ، مانند لیوان قهوه که روی زمین افتاده شکننده است

11. Agriculture: bananas, coffee, cacao, rice; cattle; balsa wood; fish.
[ترجمه ترگمان]کشاورزی: موز، قهوه، کاکائو، برنج، احشام؛ ماهی؛ ماهی
[ترجمه گوگل]موز کشاورزی ، قهوه ، کاکائو ، برنج ؛ گاو چوب بالسا؛ ماهی

12. Balsa . This hull should really be done on a lath but you know me.
[ترجمه ترگمان]Balsa این کشتی واقعا باید روی یک تکه آهن کار کند، اما شما مرا می شناسید
[ترجمه گوگل]بالسا این بدنه باید واقعاً روی لت انجام شود اما شما من را می شناسید

13. The children were asked to model an airplane out of balsa - wood.
[ترجمه ترگمان]از بچه ها خواسته شد که یک هواپیما را از چوب balsa مدل کنند
[ترجمه گوگل]از کودکان خواسته شد که یک هواپیما را از چوب بالسا مدل کنند

14. Whole sections of the City were trampled flat, buildings going down like balsa wood.
[ترجمه ترگمان]بخش های زیادی از شهر به زمین افتاده بودند و ساختمان ها مانند چوب balsa پایین می رفتند
[ترجمه گوگل]بخشهای کل شهر مسطح شده ، ساختمانها مانند چوب بالسا خراب می شوند

15. The boy sat on the floor beside her, carving a piece of balsa wood.
[ترجمه ترگمان]پسرک روی زمین کنار او نشسته بود و تکه ای از چوب بالسا را حکاکی کرده بود
[ترجمه گوگل]پسر کنار او روی زمین نشست و تکه ای از چوب بالسا را ​​تراشید


کلمات دیگر: