1. join battle
(جنگ یا مسابقه یا پیکار) آغاز کردن
2. join hands
1- همکاری کردن،شریک شدن،متفق شدن،همبسته شدن 2- زناشویی کردن،ازدواج کردن
3. join hands (with)
دست هم را گرفتن،دست به دست هم دادن
4. join in
شرکت کردن در،پیوستن به
5. join issue
جر و بحث کردن،وارد مشاجره یا کشمکش شدن
6. join the army
به خدمت نظام در آمدن،سرباز شدن
7. join up
پیوستن به (به ویژه پیوستن به ارتش)
8. join with (somebody)
تشریک مساعی کردن با،ملحق شدن به
9. they join me in congratulating you
آنان در تهنیت گویی به شما با من همصدا هستند.
10. to join a club
عضو یک باشگاه شدن
11. to join forces
نیروهای خود را یکی کردن
12. you can join us later
می توانی بعدا به ما ملحق بشوی.
13. he wanted to join the club, but since he was jewish, they blackballed him
می خواست عضو باشگاه بشود ولی چون یهودی بود به او رای مخالف دادند.
14. he may, not unlikely, join us
احتمال دارد که به ما ملحق شود.
15. this is where several roads join
اینجا محلی است که چندین جاده با هم تلاقی می کنند.
16. if you can't fight them, join them
اگر نمی توانی از پس آنها بر بیایی به آنها بپیوند
17. when a man and a woman join hands
هنگامی که زن و مرد زناشویی می کنند
18. they were eating lunch and invited me to join in
آنها داشتند نهار می خوردند ومرا دعوت کردند که به آنها ملحق شوم.
19. Tie a knot to join those two pieces of rope.
[ترجمه ب گنج جو] اون دو تکه طناب رو به همدیگه گرهشون بزن.
[ترجمه ترگمان] گره رو ببند تا به اون دوتا تیکه طناب ملحق بشی
[ترجمه گوگل]گره را به دو دسته طناب بپیچید
20. These rivers join at that town.
[ترجمه ترگمان]این رودخانه ها در آن شهر به هم می پیوندند
[ترجمه گوگل]این رودخانه ها در آن شهر پیوستند
21. The two estates join at this point.
[ترجمه ترگمان]دو ملک در این مرحله به هم ملحق می شوند
[ترجمه گوگل]این دو املاک در این نقطه پیوستند
22. You should never join an electric wire to a water pipe.
[ترجمه ترگمان] تو نباید هیچوقت به لوله برقی بری تو لوله آب
[ترجمه گوگل]شما نباید سیم برق را به یک لوله آب متصل کنید
23. Do you want to join me?
[ترجمه س] میخوای با من باشی؟
[ترجمه ترگمان]میخوای به من ملحق بشی؟
[ترجمه گوگل]آیا به من ملحق میشوی؟
24. He is about to join the big league of Formula 1 in time for the start of the new season at the South African Grand Prix.
[ترجمه ترگمان]او در شرف پیوستن به لیگ بزرگ فرمول ۱ در زمان آغاز فصل جدید در جایزه بزرگ آفریقای جنوبی است
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر برای پیوستن به لیگ برتر فرمول 1 برای شروع فصل جدید در جایزه بزرگ آفریقای جنوبی است
25. Will you all join in singing the refrain, please ?
[ترجمه ترگمان]لطفا همگی در حال آواز خواندن باشید، لطفا؟
[ترجمه گوگل]آیا شما همه را در حال آواز خواندن پیوستن، لطفا؟
26. He qualified to join the club.
[ترجمه ترگمان]اون صلاحیت ملحق شدن به کلوپ رو داره
[ترجمه گوگل]او برای پیوستن به باشگاه واجد شرایط بود
27. Both boys and girls can apply to join the choir.
[ترجمه ترگمان]هر دو پسر و هم دختر می توانند برای ملحق شدن به گروه کر درخواست دهند
[ترجمه گوگل]هر دو پسر و دختر می توانند برای پیوستن به گروه کر درخواست دهند
28. All able-bodied young men were forced to join the army.
[ترجمه ترگمان]تمام افراد سالم و سالم مجبور بودند به ارتش ملحق شوند
[ترجمه گوگل]تمام مردان جوان بدنساز مجبور به پیوستن به ارتش شدند
29. How does this model boat join together?
[ترجمه ترگمان]این قایق مدل چگونه به هم ملحق می شود؟
[ترجمه گوگل]این قایق مدل چگونه با هم ترکیب می شوند؟