1. tank up
(عامیانه) 1- باک را پر کردن 2- میگساری کردن
2. a tank column was sent to relieve the besieged city
یک ستون تانک برای امداد به شهر محاصره شده گسیل شد.
3. fish tank
غرابه ی ماهی،تانک ماهی
4. gasoline tank
باک بنزین
5. rusty tank carcasses covered the battlefield
بدنه ی تانک های زنگ زده رزمگاه را پوشانده بود.
6. the tank is a mechanized weapon
تانک یک جنگ افزار زرهی و متحرک است.
7. amphibious tank
تانک آب خاکی
8. a water tank with a capacity of ten thousand gallons
آب انباری به ظرفیت ده هزار گالن
9. an oil tank
مخزن نفت
10. the two tank columns were to link up near kermanshah
قرار بود که دو ستون تانک در نزدیکی کرمانشاه به هم بپیوندند.
11. the water tank rested on a framework made of iron beams
تانک آب برروی چارچوبی متشکل از تیرهای آهن قرار گرفته بود.
12. the turret of a tank
برجک تانک
13. he filled up his gas tank and headed for kashan
او تانک بنزین خود را پر کرد و عازم کاشان شد.
14. to drain water from a tank
آب مخزن را کشیدن
15. to renew water in a tank
مخزن را دوباره پراز آب کردن
16. we siphoned gasoline from the tank
از باک ماشین (با لوله) بنزین کشیدیم.
17. poisonous fumes leaked out of the tank and caused the death of two workers
دود و بخار زهرین از تانک درز کرد و موجب مرگ دو کارگر شد.
18. heavy snow retarded the progress of the tank column
برف سنگین پیشرفت ستون تانک ها را آهسته کرد.
19. he entered the manhole which led to the ship's gas-oil tank
او وارد سوراخی شد که به تانک گازوئیل کشتی منتهی می شد.
20. The petrol in the tank is leaking out.
[ترجمه ترگمان]بنزین در مخزن در حال نشت است
[ترجمه گوگل]بنزین در مخزن از بین می رود
21. There are also indications that a major tank battle may be shaping up for tonight.
[ترجمه ترگمان]همچنین نشانه هایی وجود دارد که ممکن است یک نبرد بزرگ تانک برای امشب شکل بگیرد
[ترجمه گوگل]همچنین نشان می دهد که یک نبرد مهم تانک ممکن است برای امشب شکل بگیرد
22. The sound of the tank guns reverberated through the little Bavarian town.
[ترجمه ترگمان]صدای غرش توپ ها از شهر Bavarian به گوش رسید
[ترجمه گوگل]صدای اسلحه مخزن از طریق شهر کوچک باواریا بازتاب یافت
23. The tank had leaked a small amount of water.
[ترجمه ترگمان]مخزن مقدار کمی آب به بیرون درز کرده بود
[ترجمه گوگل]مخزن مقدار کمی آب نشت کرده است
24. The tank became bogged down in mud.
[ترجمه ترگمان]تانک در گل فرو رفت
[ترجمه گوگل]مخزن در گلدان افتاده بود
25. Check that the tank still has water in it.
[ترجمه ایلین] برسی کنید که مخزن هنوز اب دارد
[ترجمه ترگمان]بررسی کنید که مخزن آب هنوز در آن آب دارد
[ترجمه گوگل]بررسی کنید که مخزن هنوز در آن آب دارد