کلمه جو
صفحه اصلی

sap


معنی : خون، عصاره، شیره، شیره گیاهی، شیره کشیدن از
معانی دیگر : شیره ی گیاهی، گیاشیر، نیرو، توان، شیره ی جان، انرژی، شورواشتیاق، رمق، نا، شیره ی چیزی (یا کسی) را کشیدن، از رمق انداختن، از توان انداختن، شیرابه، زنجاب، (خودمانی) آدم احمق، بی شعور، (ارتش) نقب زدن، (برای منفجر کردن یا دستیابی) از زیر کندن، آهون کندن، بی رمق کردن، تضعیف کردن، (آمریکا - خودمانی)، چماق، چنبه، گواز، شیره کشیده از، ضعیف کردن

انگلیسی به فارسی

شیره، شیره گیاهی، عصاره، خون، شیره کشیده از، ضعیف کردن


شیره، شیره گیاهی، عصاره، خون، شیره کشیدن از


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the fluid that carries nutrients throughout the circulatory systems of plants, esp. trees.

(2) تعریف: strength, vitality, or energy.
مترادف: blood, energy, juice, liveliness, vigor, vitality

(3) تعریف: a stupid or foolish person.
مترادف: blockhead, chump, dolt, fool, imbecile, jerk, moron, nincompoop, ninny, numskull
مشابه: ass
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: saps, sapping, sapped
• : تعریف: to drain of sap.
مترادف: bleed, drain, draw, tap
مشابه: extract, milk
اسم ( noun )
• : تعریف: a deep, covered trench that leads to an enemy position or fortification, used for surprise attacks and ambushes.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: saps, sapping, sapped
(1) تعریف: to approach (an enemy fortification) by means of a sap or a system of saps.
مترادف: tunnel
مشابه: ambush, trench

(2) تعریف: to gradually undermine or weaken.
مترادف: undermine, weaken
مشابه: debilitate, devitalize, enervate, enfeeble, erode
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to dig saps.
مشابه: ambuscade, burrow, trench, tunnel

• juice of a plant, fluid which circulates through a plant; essential body fluid (such as blood); vigor, health, vitality; fool, gullible person (slang); deep tunnel or trench leading to an enemy's fort (military)
remove sap, drain sap; tire, weaken, exhaust; subvert, undermine; dig a deep trench leading to an enemy's fort (military)
if something saps your strength or confidence, it gradually weakens or destroys it over a period of time.
sap is the watery liquid in plants and trees.

مترادف و متضاد

خون (اسم)
blood, gore, sap

عصاره (اسم)
extract, juice, distillate, sap, extractive, squeezed juice

شیره (اسم)
ooze, extract, molasses, juice, syrup, sirup, sap

شیره گیاهی (اسم)
sap, latex, milk

شیره کشیدن از (فعل)
sap, milk

stupid person


Synonyms: chump, dolt, dupe, fool, idiot, jerk, nitwit, patsy, pigeon, simpleton, sucker, weakling


squeeze out; weaken


Synonyms: attenuate, bleed, blunt, cripple, debilitate, deplete, destroy, devitalize, disable, drain, enervate, enfeeble, erode, exhaust, impair, prostrate, rob, ruin, subvert, undermine, vitiate, wear down, wreck


Antonyms: build, help, increase, put in, strengthen


جملات نمونه

1. sap to a plant is like blood to animals
گیاشیر برای گیاهان مانند خون است برای جانوران.

2. the sap of youth and the sapience of age
شور و حرارت جوانی و عقل و درایت پیری

3. some scratched trees bleed sap
برخی درختان زخمی شیره ی گیاهی می تراوند.

4. Didn't you know I was joking, you sap?
[ترجمه ترگمان]نمی دانستی که شوخی کردم؟
[ترجمه گوگل]آیا نمی دانستید که شوخی می کردید؟

5. The sap rises in trees in springtime.
[ترجمه ترگمان]شیره درخت در بهار رشد می کند
[ترجمه گوگل]ساقه در بهار درختان افزایش می یابد

6. Sap passes right through the aphides' bodies, only getting a little thicker and sweeter.
[ترجمه ترگمان]Sap از میان اجساد aphides عبور می کند، فقط کمی تیره تر و شیرین تر می شود
[ترجمه گوگل]سقم حق را از طریق بدنهای تنفسی عبور می دهد، فقط کمی ضخیم تر و شیرین تر می شود

7. The poor sap never knew what was going on behind his back.
[ترجمه ترگمان]اون sap بیچاره هیچ وقت نمی دونست که پشت سرش چه خبره
[ترجمه گوگل]سیب فقیر هرگز نمی دانست که پشت سر او چه می گذرد

8. It was spring, and the sap was rising.
[ترجمه ترگمان]بهار بود و شیره بالا می آمد
[ترجمه گوگل]بهار بود، و نمک بالا رفت

9. Maple syrup is obtained from the sap of the sugar maple tree.
[ترجمه ترگمان]شیره درخت افرا از شیره درخت افرا به دست می آید
[ترجمه گوگل]شربت افرا از سیب درخت جنگل قند به دست می آید

10. The sap of this plant blisters the skin.
[ترجمه ترگمان]شیره این گیاه پوستش را چروک می کند
[ترجمه گوگل]نمک این گیاه پوست را لرزاند

11. He's full of sap and ready to start.
[ترجمه ترگمان]او پر از شیره است و برای شروع آماده است
[ترجمه گوگل]او پر از سیب و آماده برای شروع است

12. Whatever the cause, toxic work situations sap your energy and lull you into a stupor.
[ترجمه ترگمان]هر دلیلی که این کار و مواد سمی انرژی تو رو شیره می ده و تو رو توی یک حالت خلسه فرو می کنه
[ترجمه گوگل]به هر علت، وضعیت کارهای سمی انرژی شما را خنثی می کند و شما را به گدایی می اندازد

13. Freezing is further inhibited when the cell sap is divided into several vacuoles rather than a single large one.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که شیره سلول به چند لایه تقسیم می شود به جای یک یخ بزرگ، یخ زده به چند لایه تقسیم می شود
[ترجمه گوگل]انجماد بیشتر هنگامی که سوپ سلول به جای واکسن های مختلف تقسیم می شود بیشتر مهار می شود

14. An innocent bystander kneeled over. Poor sap.
[ترجمه ترگمان]یک تماشاچی بی گناه بر روی زمین زانو زده بود شیره بیچاره
[ترجمه گوگل]ستوان بی گناه زانو زده نمک ضخیم

Sap to a plant is like blood to animals.

گیاشیر برای گیاهان مانند خون است برای جانوران.


the sap of youth and the sapience of age

شور و حرارت جوانی و عقل و درایت پیری


a long war which sapped the country's economy

جنگی طولانی که اقتصاد کشور را از توان انداخت


After that long walk, I feel completely sapped.

پس از آن راهپیمایی طولانی احساس می‌کنم که به‌کلی از رمق افتاده‌ام.


کلمات اختصاری

عبارت کامل: System Analysis and Program Development
موضوع: شرکت
یک شرکت نرم افزاری آلمانی است که عمده شهرتش را مدیون تولید نرم افزارهای سازمانی در زمینه مدیریت عملیات تجاری و روابط با مشتریان است. دفتر مرکزی این شرکت در والدورف در ایالت بادن-وورتمبرگ آلمان واقع شده و دفا تر و شعب دیگری نیز در نقاط مختلف جهان دارد. شرکت SAP AG در ژوئن ۱۹۷۲ توسط پنج تن از مهندسان سابق IBM کار خود را در شهر مانهایم آلمان تحت عنوان «تحلیل سیستم ها و توسعه برنامه ها» شروع کرد. پس از مدتی این عنوان را به «سیستم ها، محصولات و برنامه های پردازش داده» تغییر داد و اولین محصول خود را در ۱۹۷۳ تولید کرد. از همان زمان محصولات این شرکت به «راهکارهای SAP» مشهور شد.

پیشنهاد کاربران

تضعیف کردن، از رمق انداختن

از پا افتاده


آدم احمق و ساده

1 - شیره درخت یا گیاه
2 - شیره درخت یا گیاه را کشیدن
3 - شیره کسی را کشیدن، از رمق انداختن، تضعیف کردن
to sap his energy = to sap him of his energy


sap one's energy
کسی را خسته و مستأصل کردن،
شیره وجود کسی را کشیدن،
و. . . . .


کلمات دیگر: