1. usually a halo is painted around the heads of saints
معمولا دور سر مقدسان هاله ای نقاشی می کنند.
2. When there is solar halo, it will rain; when there is lunar halo, it will blow.
[ترجمه ط. مجیدی] هاله خورشیدی نشانه آمدن باران، هاله دور ماه، نشانه وزیدن باد است.
[ترجمه ترگمان]وقتی هاله خورشیدی وجود داشته باشد، باران خواهد بارید؛ زمانی که هاله نور وجود داشته باشد، آن نیز منفجر خواهد شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که هاله خورشیدی وجود دارد، باران خواهد شد؛ زمانی که هاله قمر وجود دارد، آن را ضربه خواهد
3. Smoke wreathed his head like a halo.
[ترجمه ترگمان]دود مانند هاله ای از هاله ای در سرش پیچیده بود
[ترجمه گوگل]دود سر خود را مانند یک هاله می چرخاند
4. The sun had a faint halo round it.
[ترجمه ترگمان]آفتاب هاله ضعیفی بر آن انداخته بود
[ترجمه گوگل]خورشید یک نواختی ضعیف داشت
5. Even without mistakes, the halo effect eventually wears off when some one else emerges as the new golden girl.
[ترجمه ترگمان]حتی بدون اشتباه، اثر هاله ای در نهایت وقتی اتفاق می افتد که فرد دیگری به عنوان دختر طلایی جدید ظاهر می شود
[ترجمه گوگل]حتی بدون اشتباه، اثر هاله در نهایت از بین می رود، وقتی که یکی دیگر از دختران طلایی جدید ظاهر می شود
6. In its place was a halo of entirely new material.
[ترجمه ترگمان]در جای خود هاله ای از نو از نو ساخته شده بود
[ترجمه گوگل]در جای خود یک هاله مواد کاملا جدید بود
7. A halo rich with rust is lofted round the heads Of James and John and Peter.
[ترجمه ترگمان]هاله ای از زنگ زدگی پر از زنگ زدگی، گرد سر جیمز و جان و پیتر را فرا می گیرد
[ترجمه گوگل]هاله غنی با زنگ زدگی در اطراف سر از جیمز و جان و پیتر است
8. A halo of wispy blonde curls capped her pretty face.
[ترجمه ترگمان]هاله ای از موهای بلوند و آشفته صورتش را پوشانده بود
[ترجمه گوگل]یک هاله از فرفره های بلوند wispy capped چهره زیبا او
9. His head is surrounded by a golden halo.
[ترجمه ترگمان]سرش توسط یه هاله طلایی احاطه شده
[ترجمه گوگل]سر او توسط هاله طلایی احاطه شده است
10. A ragged halo of smoky-blue cloud wraps round the intense silver glow.
[ترجمه ترگمان]هاله ای از ابر تیره رنگی در پرتو درخشان نقره ای می درخشد
[ترجمه گوگل]هاله پهن شده از ابر دود آبی پیچیده شده از نور شدید نقره ای دور می شود
11. Since it formed a halo over the puck, did that amount to the same thing?
[ترجمه ترگمان]از وقتی که هاله نورانی بر دور توپ تشکیل شده بود این مبلغ را به یک سان انجام می داد؟
[ترجمه گوگل]از آنجایی که آن را بر روی کلاه تشکیل داد، آیا این مقدار به همان چیزی است؟
12. Secondly, it causes the lights to be surrounded by a ring of light, which I refer to as their halo.
[ترجمه ترگمان]دوم این که باعث می شود نورها توسط حلقه ای از نور احاطه شوند، که من به عنوان هاله آن ها اشاره می کنم
[ترجمه گوگل]در مرحله دوم، چراغ ها توسط یک حلقه نور احاطه می شود که من به عنوان هاله خودم اشاره می کنم
13. In addition to this, every vision is surrounded by a kind of halo designed to gain its acceptance.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، هر بینایی توسط نوعی هاله ای که برای به دست آوردن مقبولیت آن طراحی شده است، احاطه شده است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، هر دیدگاه توسط یک نوع هاله طراحی شده برای پذیرش آن احاطه شده است
14. As a result, his skin glowed more healthily and his halo of hair gleamed like the outer circle of the sun.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه پوستش تیره تر می شد و هاله موهایش همچون دایره ای بیرونی خورشید می درخشید
[ترجمه گوگل]به عنوان یک نتیجه، پوست او به سلامت بیشتر سلام کرد و هاله موهایش مانند دایره بیرونی خورشید درخشید