کلمه جو
صفحه اصلی

ok


معنی : خوب، بسیار خوب
معانی دیگر : مخفف: ایالت اکلاهوما، okay صحیح است، تصویب کردن، موافقت کردن، اجازه

انگلیسی به فارسی

( okay ) صحیح است، خوب، بسیار خوب، تصویب کردن،موافقت کردن، اجازه، تصویب


خوب، تصویب، اجازه، تصویب کردن، بسیار خوب


انگلیسی به انگلیسی

• authorization, approval; agreement
confirm, approve
alright; well
fine! alright!
alright, correct

صفت ( adjective )
• : تعریف: (informal) acceptable; all right; satisfactory.
مترادف: acceptable
مشابه: all right, fine, satisfactory

- Dinner was OK, but I've had better food in that restaurant in the past.
[ترجمه محمدعلی اسماعیلی] شام خوب بود اما من در گذشته غذای بهتری در آن رستوران خورده ام ( منظورش اینه که غذای آن رستوران قبلا بهتر بوده ) .
[ترجمه Mboyei] شام خوب بود اما من قبلا غذای بهتری در این رستوران خورده بودم
[ترجمه ترگمان] شام درست بود، اما من در آن رستوران غذای بهتری داشتم
[ترجمه گوگل] شام خوب بود، اما در آن رستوران غذا بهتر بود
- She felt ill earlier, but she's OK now.
[ترجمه محمدعلی اسماعیلی] او قبلا احساس ناراحتی میکرد اما الان خوب است.
[ترجمه ترگمان] قبلا حالش بد شده بود، اما الان حالش خوبه
[ترجمه گوگل] او زخم زودرس را احساس کرد، اما او اکنون خوب است
قید ( adverb )
• : تعریف: (informal) acceptably; all right; satisfactorily.

- He did OK on the history test.
[ترجمه Hermione,Luna,ginny] او آزمون تاریخ را خوب انجام داد.
[ترجمه ترگمان] او روی آزمایش تاریخ خوب عمل کرد
[ترجمه گوگل] او در آزمون تاریخ، درست انجام داد
- She came through the operation OK.
[ترجمه ترگمان] او وارد عمل شد
[ترجمه گوگل] او از طریق عملیات OK آمد
حرف ندا ( interjection )
• : تعریف: (informal) all right; yes (used to indicate agreement, acceptance, understanding, readiness, or the like).
مشابه: all right, good

- OK, I'll help you with it.
[ترجمه ترگمان] بسیار خوب، با آن به تو کمک خواهم کرد
[ترجمه گوگل] خوب، من به شما کمک خواهم کرد
- OK, let's go.
[ترجمه ترگمان] بسیار خوب، برویم
[ترجمه گوگل] باشه بزن بریم
اسم ( noun )
حالات: O.K.'s, OK's, okays
• : تعریف: (informal) an indication of approval or acceptance.

- He gave his OK for the party.
[ترجمه ترگمان] او خودش را به مهمانی دعوت کرد
[ترجمه گوگل] او به خوبی برای حزب به او داد
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: O.K.'s, OK's, okays, O.K.'ing, OK'ing, okaying, O.K.'d, OK'd, okayed
• : تعریف: (informal) to agree to; approve.
مشابه: approve, clear

- The shareholders OK'd the merger.
[ترجمه ترگمان] سهامداران ادغام را تایید می کنند
[ترجمه گوگل] سهامداران این ادغام را تایید کردند
اسم و ( noun, abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "Oklahoma," a southwestern U.S. state north and east of Texas.

مترادف و متضاد

خوب (صفت)
good, suitable, super, acceptable, pleasant, well, nice, fine, ok, kind, handsome, beautiful, okay, pretty, applicable, fortunate, goodly, pukka, pucka, okey, wally, well-groomed

بسیار خوب (صفت)
super, well, ok, all right, excellent, okay, alright, superb, immense, goody, hunky-dory, okey

جملات نمونه

1. It's OK, you're among friends now.
[ترجمه ترگمان]چیزی نیست، تو الان بین دوستانت هستی
[ترجمه گوگل]خوب، شما در حال حاضر در میان دوستان هستید

2. I think I did OK in the exam.
[ترجمه رؤیا] فکر کنم آزمون را قبول شدم
[ترجمه S.S.A] من فکر می کنم امتحانم را خوب دادم
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم در امتحان قبول شدم
[ترجمه گوگل]فکر می کنم در آزمون امتحان کردم

3. Is cold meat and salad OK for lunch?
[ترجمه S.S.A] آیا گوشت سرد و سالاد برای ناهار خوب است ؟
[ترجمه ترگمان]آیا برای ناهار خوردن گوشت سرد و سالاد خوب است؟
[ترجمه گوگل]گوشت سرد و سالاد برای ناهار خوب است؟

4. Ok, my questions are over, stand down, sir.
[ترجمه ترگمان] خیلی خب، سوال من تموم شد، بشین، قربان
[ترجمه گوگل]خوب، سوالاتم به پایان رسیده است، آقا

5. OK. I'll tell him that you called.
[ترجمه ترگمان] باشه بهش می گم زنگ زدی
[ترجمه گوگل]خوب من به او می گویم که شما نامیده اید

6. Don't fret - I'm sure he's OK.
[ترجمه ترگمان]نگران نباش - مطمئنم حالش خوبه
[ترجمه گوگل]نگران نباش - مطمئن هستم که او خوب است

7. OK everybody, today we're going to do a physical fitness test, which will soon sort out the men from the boys!
[ترجمه ترگمان]بسیار خوب، امروز ما می خواهیم یک آزمایش آمادگی جسمانی را انجام دهیم، که به زودی مردان را از پسرها دور خواهد کرد!
[ترجمه گوگل]خوب همه، امروز ما قصد داریم یک آزمایش تناسب اندام انجام دهیم که به زودی مردان را از پسران جدا خواهد کرد!

8. I'd like to have another key, if that's ok.
[ترجمه ترگمان]اگر اشکالی نداره، دوست دارم یه کلید دیگه هم داشته باشم
[ترجمه گوگل]من می خواهم کلید دیگری داشته باشم، اگر خوب باشد

9. You look pale. Are you OK?
[ترجمه ترگمان]رنگت پریده تو حالت خوبه؟
[ترجمه گوگل]تو خیره کننده ای خوبی؟

10. I'd rather e-mail than phone, if that's OK by you.
[ترجمه ترگمان]اگر اشکالی نداشته باشد، بیشتر از تلفن نامه می نویسم
[ترجمه گوگل]من دوست دارم پست الکترونیکی از تلفن، اگر آن را به خوبی شما است

11. Are you OK? You're white as a sheet .
[ترجمه ترگمان]تو حالت خوبه؟ رنگت مثل گچ سفید شده
[ترجمه گوگل]خوبی؟ شما به عنوان ورق سفید هستید

12. Don't cry, Laura. It'll be OK.
[ترجمه ترگمان]لو را، گریه نکن همه چیز درست می شه
[ترجمه گوگل]گریه نکن، لورا درست خواهد بود

13. I'll do it my way, OK?
[ترجمه ترگمان]به روش خودم انجامش میدم، باشه؟
[ترجمه گوگل]من آن را انجام خواهم داد، خوب؟

14. Actually I wanted to say on that day,Shall we never get apart,OK?
[ترجمه ترگمان]در واقع می خواستم راجع به اون روز بگم که ما هیچوقت از هم جدا نمیشیم، باشه؟
[ترجمه گوگل]در واقع من می خواستم در آن روز بگویم، آیا ما هرگز از هم جدا نمی شویم، خوب؟

15. It doesn't matter is ok, just everything cannot go back.
[ترجمه ترگمان]مهم نیست، فقط همه چیز نمی تواند برگردد
[ترجمه گوگل]مهم نیست که خوب است، فقط همه چیز نمی تواند برگردد

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Okay
موضوع: عمومی
اوکی (OK یا Okay) یک واژه محاوره انگلیسی به معنی موافقت و خوب است که امروزه یکی از متداول ترین وام واژه ها در بسیاری از زبان ها است و از نظر گستردگی استفاده، جزو بین المللی ترین واژه ها به شمار می آید.

پیشنهاد کاربران

بهترین حالت ممکن


فهمیدم

رضایتبخش
قابل قبول

که اینطور !

قبوله

باشه ( قبول کردن )

باشه ( درصورت موافقت با چیزی یا کاری )

رواداشتن ( as a verb )
باشه؟ ?Let me show you. OK
فهمیدی ؟ ?Smoking is forbidden here! OK
خیلی خب / خب / بسیار خب / باشه : . OK ! Stop it please
خوبه! / بسیار خوب . It's OK
خوب بودن ( یا خوب نبودن ) حالِ کسی . . . خوبی ؟ / حالت خوبه ؟ ? Are you OK
اشکالی نداره / عیبی نداره / مشکلی نیست . It's OK . let me see
مُرَتبه ؟ ? Is everything OK

شایسته، پسندیده

درسته باشه فهمیدم

اگر در پاسخ به احوالپرسی بگوییم:
. I'm OK
یعنی بد نیستم.
اگر بگوییم:
. I'm good
یعنی خوبم.

روبراه

everything is going to be ok
همه چیز روبراه خواهد شد.


در جنگ جهانی از اوکی به عنوان 0 kill استفاده میشده و منظور این بوده که عملیات خوب بوده و تعداد مردگان کم ( 0 ) است

خوب - باشه - موافقم
اگه دوسن داشتین به کانال تلگرامی اوتاکویی mah anime بیایین




باشه
خوب
موافقم
اره
. . . .

وار
مانند:
هموار و متضادش دشوار یا ناهموار
از سخنرانی رائفی پور این واژه شنیدم و احساس کردم میتواند معادل خوبی بجای واژه ی خارجی آن باشد.

شام خوب بود، اما من در گذشته غذای بهتری در آن رستوران می خوردم.

Dinner was OK, but I've had better food in that restaurant in the past.

🆗️معنی به فارسی :اکی 👍باشه 🖐حله✋خوب 🙌اشکال نداره 😉


کلمات دیگر: