کلمه جو
صفحه اصلی

alimentation


معنی : تقویت، غذا، تغذیه
معانی دیگر : خواربار، آذوقه، رزق

انگلیسی به فارسی

تغذیه، تقویت، غذا


تغذیه، غذا، تقویت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: that which serves as nourishment; food.
مشابه: nutrition

(2) تعریف: the act of nourishing.
مشابه: nourishment

• nourishment; aid, support

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] تغذیه یخسار تجهیز و نگهداری یک یخچال با موادی مثل برف و یخ برف که تبدیل به یخ می شوند؛ فرآیند تجمع.

مترادف و متضاد

تقویت (اسم)
abetment, reinforcement, amplification, support, consolidation, augmentation, alimentation, nutrition, fuel, revival, fortification, furtherance, invigoration

غذا (اسم)
chop, food, diet, dish, aliment, meal, chow, alimentation, nutrition, nourishment, nurture, viand, chop-chop, cuisine, provender, nutriment

تغذیه (اسم)
alimentation, nutrition, feeding, nourishment, nourishing, nurture, sustenance, nutriment

جملات نمونه

1. intravenous alimentation
تغذیه از راه سیاهرگ

2. The doctor has recommended changing my alimentation habits.
[ترجمه ترگمان]دکتر توصیه کرده است که عادت های alimentation را عوض کنم
[ترجمه گوگل]دکتر توصیه می کند عادت های تغذیه من را تغییر دهد

3. Conclusion: Early supportive alimentation through gastrointestinal tract can improve patients immuno activity reduce complication, help would healing and patients' convalescence.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: درمان اولیه حمایتی از طریق دستگاه گوارش می تواند بیماران را بهبود بخشد و به کاهش پیچیدگی کمک کند، به درمان و بهبود بیمار کمک کند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: تغذیه حمایتی زودرس از طریق دستگاه گوارش می تواند باعث بهبود بیماری های ایمنی بیماران شود، عوارض کمتری را بهبود بخشد، بهبودی و بهبودی بیماران را بهبود بخشد

4. This may also allow earlier alimentation and a speedier return to normal functioning.
[ترجمه ترگمان]این ممکن است به alimentation اولیه و بازگشت سریع به عملکرد نرمال اجازه دهد
[ترجمه گوگل]این نیز ممکن است اجازه تغذیه زودرس و بازگشت سریعتر به عملکرد طبیعی را بدهد

5. Methods 46 patients were taken into n parenteral alimentation, the blood bio-chemical index and nitrogen balance were examined during the period.
[ترجمه ترگمان]روش های ۴۶ بیمار به n parenteral منتقل شدند، شاخص bio خون و تعادل نیتروژن در طول این دوره بررسی شدند
[ترجمه گوگل]روشها: 46 بیمار به مدت دو هفته تحت عمل جراحی قرار گرفتند در این دوره، شاخص بیوشیمیایی خون و تعادل نیتروژن مورد بررسی قرار گرفت

6. Objective To research the influence of alimentation, active inducement for growth and development of child.
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق تاثیر عوامل موثر بر رشد و رشد کودک است
[ترجمه گوگل]هدف: برای بررسی تأثیر القاء، تحریک فعال برای رشد و توسعه کودک

7. Objective To discuss the application value and safety peripheral intravenous alimentation at premature infant's under medical treatment.
[ترجمه ترگمان]هدف برای بحث در مورد ارزش کاربردی و ایمنی محیطی جانبی در نوزادان زود هنگام در زمان درمان پزشکی
[ترجمه گوگل]هدف: برای بحث در مورد ارزش افزوده و حفظ ایمنی محیطی محیطی در نوزادان نارس تحت درمان پزشکی

8. Objective To analyze the clinical effect of The application of the parenteral alimentation for curing the neurosurgery severe cases in early days.
[ترجمه ترگمان]هدف تجزیه و تحلیل اثر بالینی کاربرد of alimentation برای درمان موارد شدید عصبی در روزه ای اولیه
[ترجمه گوگل]هدف: به منظور تجزیه و تحلیل تأثیر بالینی استفاده از تجویز تزریق داخل وریدی برای درمان بیماری های عصبی جراحی در روزهای اولیه

9. In cases of chylous leakage, a low-fat medium-triglyceride diet or total parenteral alimentation is recommended to decrease the formation of chyle.
[ترجمه ترگمان]در مواردی از نشت chylous، یک رژیم غذایی متوسط با چربی کم و یا total parenteral برای کاهش تشکیل of توصیه می شود
[ترجمه گوگل]در موارد نشت چیلوس، یک رژیم غذایی کم چربی و تری گلیسیرید متوسط ​​و یا کل آبیاری پر از تزریق توصیه می شود برای کاهش شکل چیل

10. As an intermediate product from protein to amino acid, peptide is the important nutrient substance and one of the important alimentation of protein besides amino acid.
[ترجمه ترگمان]پپتید به عنوان یک محصول میانی از پروتیین به آمینو اسید، ماده غذایی مهم و یکی از the مهم پروتیین به جز آمینو اسید است
[ترجمه گوگل]پپتید به عنوان یک محصول متوسط ​​از پروتئین به اسید آمینه، مواد مغذی مهمی است و یکی از مهمترین پروتئین های پروتئینی است که علاوه بر اسید آمینه

11. Anciently, in dietetics field, the primary research tasks are all about how to avert the lack of alimentation.
[ترجمه ترگمان]Anciently، در حوزه dietetics، وظایف تحقیقاتی اصلی همگی در مورد چگونگی جلوگیری از فقدان of هستند
[ترجمه گوگل]در گذشته، در زمینه های رژیم غذایی، وظایف اصلی تحقیق در مورد چگونگی جلوگیری از کمبود غذا است

12. In my opinion, it is necessary to have proper exercise, balanceable alimentation, and optimistic mind for keeping health.
[ترجمه ترگمان]به نظر من ورزش کردن، ورزش مناسب و ذهن خوش بینانه برای حفظ سلامت لازم است
[ترجمه گوگل]به نظر من، لازم است ورزش مناسب، تغذیه قابل تنظیم و ذهن خوش بینانه برای حفظ سلامتی باشد

13. Bio-S is an excellent source of sulfur for turf which is a component of aminophenol and protein. Bio-S is subordination alimentation element.
[ترجمه ترگمان]بیو - S یک منبع عالی از گوگرد برای چمن است که جزیی از پروتیین و پروتیین است بیو - S از عنصر alimentation تبعیت می کند
[ترجمه گوگل]Bio-S یک منبع عالی از گوگرد برای چمن است که جزء آمینوفنول و پروتئین است Bio-S عنصر القاء وابستگی است

14. Outline of the Project: Agaricus Blazei is a kind of epiphyte with high alimentation value and kinds functions.
[ترجمه ترگمان]طرح کلی پروژه: agaricus Blazei نوعی از epiphyte با ارزش و کارکرده ای بالا است
[ترجمه گوگل]طرح کلی پروژه: Agaricus Blazei یک نوع از epiphyte با ارزش بالا و عملکردهای مختلف است

intravenous alimentation

تغذیه از راه سیاهرگ



کلمات دیگر: