کلمه جو
صفحه اصلی

shortening


معنی : روغن ترد کننده شیرینی و غیره، مختصر کننده
معانی دیگر : کوتهسازی

انگلیسی به فارسی

روغن ترد کننده شیرینی وغیره


کوتاه کردن، روغن ترد کننده شیرینی و غیره، مختصر کننده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: fat such as butter or lard, used esp. in baking.

(2) تعریف: a short form of something such as a word.
مشابه: abbreviation, contraction

• act of making shorter, act of cutting, abbreviation; solid fat used in baking (i.e. butter, lard, etc.)

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] کوتاه شدگی - کاهش طول

مترادف و متضاد

روغن ترد کننده شیرینی و غیره (اسم)
shortening

مختصر کننده (صفت)
shortening, simplifying

جملات نمونه

1. The days are shortening now.
[ترجمه ترگمان]روزها کوتاه می شه
[ترجمه گوگل]روزها کوتاه می شوند

2. We discussed shortening the length of the course.
[ترجمه ترگمان]ما درباره کوتاه کردن طول دوره بحث کردیم
[ترجمه گوگل]ما درباره کوتاه کردن طول دوره بحث کردیم

3. Cut the butter and shortening into small pieces, and add to the flour.
[ترجمه ترگمان]کره را ببرید و به قطعات کوچک کوتاه کنید و به آرد اضافه کنید
[ترجمه گوگل]کره را بریزید و به قطعات کوچک بریزید و به آرد اضافه کنید

4. After 4 months, cardiac function was reassessed: fractional shortening and ejection fraction was 33% and 47%, respectively.
[ترجمه ترگمان]پس از ۴ ماه، عملکرد قلبی به ترتیب برابر با ۳۳ % و ۴۷ % بود
[ترجمه گوگل]پس از 4 ماه، عملکرد قلب به صورت کوتاهی کاهش یافته و کسری تخلیه به ترتیب 33٪ و 47٪ بود

5. When the shortening is melted, turn off the heat and immediately add the chocolate.
[ترجمه ترگمان]زمانی که کوتاه شدن آب می شود، گرما را خاموش کنید و بلافاصله شکلات را اضافه کنید
[ترجمه گوگل]هنگامی که کوتاه شدن ذوب می شود، حرارت را خاموش کنید و بلافاصله شکلات را اضافه کنید

6. Cream butter and shortening by beating in mixer bowl until smooth, 1 to 2 minutes using paddle attachment.
[ترجمه ترگمان]کره کرمی و کوتاه شدن با شکست در یک کاسه مخلوط کن را تا دو دقیقه بعد از اتصال با پارو به مدت ۱ تا ۲ دقیقه کوتاه کنید
[ترجمه گوگل]کره کره و کوتاه کردن با ضرب و شتم در کاسه مخلوط تا صاف، 1 تا 2 دقیقه با استفاده از دست انداز دست و پنجه نرم

7. The company mixes engine oils, also shortening engines life spans.
[ترجمه ترگمان]این شرکت روغن های موتور را با هم ترکیب می کند، همچنین کوتاه کردن عمر موتورها
[ترجمه گوگل]این شرکت مخلوط روغن موتور، همچنین کوتاه کردن عمر موتورها

8. Add the remaining flour mixture to the shortening mixture alternating with the beaten egg. Stir in gumdrop mixture.
[ترجمه ترگمان]مخلوط آرد باقیمانده را به مخلوط کوتاه کننده اضافه کنید که با تخم مرغ زده شده، متناوب است مخلوط gumdrop بریزید
[ترجمه گوگل]مخلوط آرد باقی مانده را به ترکیب مخلوط با تخم مرغ ضرب شده اضافه کنید مخلوط مخلوط gumdrop را مخلوط کنید

9. One also welcomes the shortening of the intercessions as compared with the length of those found in the Roman canon.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها از کوتاه شدن of ها در مقایسه با طول آن هایی که در کلیسای رم یافت می شوند استقبال می کند
[ترجمه گوگل]یکی نیز از کاهش تقلب در مقایسه با طول کسانی که در کانون رومی یافت می شود استقبال می کند

10. Cream shortening, gradually adding sugar, egg and vanilla.
[ترجمه ترگمان]شیرینی کرمی، به تدریج شکر، تخم مرغ و وانیل را اضافه می کند
[ترجمه گوگل]کرم کوتاه کردن، به تدریج اضافه کردن قند، تخم مرغ و وانیل

11. Add the remaining flour mixture to the shortening mixture alternating with the beaten egg.
[ترجمه ترگمان]مخلوط آرد باقیمانده را به مخلوط کوتاه کننده اضافه کنید که با تخم مرغ زده شده، متناوب است
[ترجمه گوگل]مخلوط آرد باقی مانده را به ترکیب مخلوط با تخم مرغ ضرب شده اضافه کنید

12. You can improve your writing just by shortening some of these long sentences.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید نوشتن خود را تنها با کوتاه کردن برخی از این جملات طولانی بهبود بخشید
[ترجمه گوگل]شما می توانید نوشتن خود را فقط با کوتاه شدن برخی از این جمله های طولانی تر بهبود دهید

13. This problem can be solved by shortening distances between jumps or between the elements in a jumping lane.
[ترجمه ترگمان]این مساله را می توان با کوتاه کردن فواصل بین پرش یا بین عناصر در یک مسیر پرش حل کرد
[ترجمه گوگل]این مشکل را می توان با کاهش فاصله بین جهش یا بین عناصر در یک خط پریدن حل کرد

14. So the best cure might lie in shortening the period when that is possible.
[ترجمه ترگمان]بنابراین بهترین درمان ممکن است در کوتاه کردن دوره زمانی که ممکن است دراز بکشد
[ترجمه گوگل]بنابراین بهترین درمان ممکن است در کوتاه مدت زمانی که ممکن است دروغ باشد

پیشنهاد کاربران

روغن جامد قنادی

روغن صاف قنادی

کاهش

روغن قنادی

روغن جامد قنادی که در حال حاضر از روغن پالم استریفیکاسیون شده بدست میاید زیرامصرف روغن هیدروژنه ممنوع است .

shortening ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: چرب مایه
تعریف: مجموعه ای از چربی ها که با روان سازی و کوتاه و سست کردن ساختار ترکیبات غذایی به آنها قوام و کیفیت مناسب می دهد|||متـ . روغن قنادی 2


کلمات دیگر: