1. alas for the precious life that has flown by . . .
افسوس بر آن عمر گرانمایه که بگذشت . . .
2. alas for this dear life that passed
افسوس بر این عمر گرانمایه که بگذشت
3. Credit, like a looking-glass, broken once, is gone, alas!
[ترجمه ترگمان]افسوس، مثل یک گیلاس کوچک که یک بار شکسته باشد، از دست رفته، افسوس!
[ترجمه گوگل]اعتصاب، مانند شیشه ای که یک بار شکسته شده، رفته است، افسوس!
4. Such scandals have not, alas, been absent.
[ترجمه گلی افجه] افسوس که این شایعات بی اساس نبود
[ترجمه ترگمان]متاسفانه این شایعات بی اساس نبوده
[ترجمه گوگل]چنین افسانه ها، ناگهان، غایب نبودند
5. Alas, they've all sold out, madam.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه همه شون فروخته شدن، خانم
[ترجمه گوگل]افسوس، همه آنها را فروختند، خانم
6. I love football but, alas, I have no talent as a player.
[ترجمه ترگمان]من عاشق فوتبال ام ولی متاسفانه استعداد ندارم
[ترجمه گوگل]من عاشق فوتبال هستم، اما، افسوس، من هیچ استعدادی به عنوان یک بازیکن ندارم
7. Alas, my love, I must leave now.
[ترجمه ترگمان]افسوس، عشق من، باید از اینجا بروم
[ترجمه گوگل]افسوس، عشق من، من باید ترک کن
8. This, alas, was unconnected with Carib thinking.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، متاسفانه این هم ارتباطی با تفکر و تفکر نداشت
[ترجمه گوگل]این، افسوس، با تفکر کاربی ارتباط نداشت
9. Alas, since such passwords are also difficult to remember, they tend to be written down near the computer.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، از آنجا که به یاد آوردن این کلمه عبور مشکل است، آن ها معمولا نزدیک کامپیوتر نوشته می شوند
[ترجمه گوگل]افسوس، از آنجا که چنین کلمات عبور نیز دشوار است برای یادآوری، آنها تمایل دارند در نزدیکی کامپیوتر نوشته شوند
10. Alas, poor Albion. i have deliberately overstated the case.
[ترجمه ترگمان]Alas، Albion بیچاره من عمدا این پرونده رو کم کردم
[ترجمه گوگل]افسوس، آلبیون ضعیف من عمدا پرونده را غلط دادم
11. A dead good singer, but, alas, no different from the way he was before.
[ترجمه ترگمان]یک خواننده خوب مرده بود، اما افسوس که از آن چیزی که قبلا بود فرق نداشت
[ترجمه گوگل]یک خواننده خوب مرده، اما، افسوس، از آنچه قبلا بود متفاوت نیست
12. Alas, the supes apparently failed to see that editorial, and voted to approve the changes.
[ترجمه ترگمان]افسوس که supes ظاهرا نتوانست این سرمقاله را ببیند و به تصویب این تغییرات رای داد
[ترجمه گوگل]افسوس، ظاهرا سوپ به نظر نمی رسید که این سرمقاله را ببیند و برای تصویب تغییرات رای داد
13. Alas, Thompson and her chosen theatre were star-crossed and she now has a production but nowhere to stage it.
[ترجمه ترگمان]اما افسوس، تامپسون و تئاتر منتخب او رد شدند و او اکنون تولید خود را دارد، اما در هیچ کجا این کار را انجام نمی دهد
[ترجمه گوگل]افسوس، تامپسون و تئاتر انتخابی او ستاره بود و او اکنون تولیدی دارد اما جایی برای آن نیست
14. Alas, the turbot was less well regarded.
[ترجمه ترگمان]افسوس که سپر ماهی کم تر از آن به آن نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]افسوس، توربو کمتر در نظر گرفته شد
15. Alas, the station master at Ripon spoiled the plan.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه رئیس ایستگاه راه آهن نقشه را خراب کرد
[ترجمه گوگل]افسوس، استاد ایستگاه در Ripon این طرح را خراب کرد