1. when the temperature goes down, water particles begin to crystallize
حرارت که کم می شود ذرات آب شروع می کنند به بلورین شدن.
2. Our ideas began to crystallize into a definite plan.
[ترجمه ترگمان]افکار ما به صورت یک نقشه مشخصی در آمده بود
[ترجمه گوگل]ایده های ما شروع شد به یک برنامه قطعی
3. The liquid will crystallize at 50 degrees centigrade.
[ترجمه ترگمان]مایع در دمای ۵۰ درجه سانتیگراد شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]مایع در دمای 50 درجه سانتی گراد گران خواهد شد
4. He tried to crystallize his ideas into a practical plan.
[ترجمه ترگمان]او سعی کرد ایده های خود را به یک برنامه عملی تبدیل کند
[ترجمه گوگل]او تلاش کرد تا ایده های خود را به یک برنامه عملی تبدیل کند
5. At what temperature does sugar crystallize?
[ترجمه ترگمان]در چه دمایی در حال شکل دادن قند است؟
[ترجمه گوگل]در چه درجه حرارت شکر کریستال شود؟
6. Reading your book helped crystallize my views.
[ترجمه ترگمان]خواندن کتاب به شکل دادن به دیدگاه های من کمک کرد
[ترجمه گوگل]خواندن کتاب شما کمک کرد تا دیدگاه های من را بشکند
7. Griner clipped pictures from magazines to crystallize ideas he had for an addition to be built on the ground floor.
[ترجمه ترگمان]او عکس ها را از مجله ها کاهش داد تا ایده هایی را شکل دهد که او برای آن ساخته بود تا بر روی زمین ساخته شود
[ترجمه گوگل]گرینر تصاویر را از مجلات قطع کرده و ایده هایی را که او برای افزودن آن در طبقه همکف ساخته بود، کریستالی می کند
8. So crystallize a substance once: there will soon be microscopic traces of it everywhere about your laboratory.
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک بار یک ماده را شکل دهید: به زودی نشانه هایی از آن در همه جا در مورد آزمایشگاه خود خواهید داشت
[ترجمه گوگل]بنابراین یک بار یک ماده را کریستال می کند: به زودی میکانیزم های آن در همه جا در مورد آزمایشگاه شما وجود دارد
9. Olivine and plagioclase continue to crystallize in the upper layer until critical concentrations are again reached and another pulse of sedimentation occurs.
[ترجمه ترگمان]Olivine و plagioclase همچنان در لایه بالایی شکل می دهند تا زمانی که غلظت بحرانی دوباره به دست آید و نبض دیگری از ته نشین شدن رخ می دهد
[ترجمه گوگل]اولیوین و پلاژیوکلاز همچنان در لایه بالایی کریستالی می شوند تا زمانی که بارگیری های بحرانی دوباره رخ دهد و پالس دیگری از رسوب گیری رخ دهد
10. Some chemical substances have the potential to crystallize in two alternative ways.
[ترجمه ترگمان]برخی مواد شیمیایی پتانسیل شکل دادن به دو روش جایگزین را دارند
[ترجمه گوگل]بعضی از مواد شیمیایی دارای دو روش جایگزین هستند
11. The decision helped to crystallize public opinion on the slavery issue, which ultimately led to the Civil War.
[ترجمه ترگمان]این تصمیم به شکل دهی افکار عمومی در مورد مساله برده داری کمک کرد که در نهایت منجر به جنگ داخلی شد
[ترجمه گوگل]این تصمیم به تهیه افکار عمومی در مورد مسئله برده داری کمک کرد که در نهایت به جنگ داخلی منجر شد
12. Some materials that have proved very difficult to crystallize on Earth can be coaxed to do so in space.
[ترجمه ترگمان]برخی از موادی که برای شکل دهی به زمین بسیار دشوار به نظر می رسند، می توانند برای انجام این کار در فضا نقش داشته باشند
[ترجمه گوگل]برای انجام این کار در فضا، ممکن است برخی از مواد که دشوار است بر روی زمین کریستالی شدن ثابت شود
13. Unfortunately you can't crystallize diamonds out of a solution by seeding them, as you can with hypo.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه شما نمی توانید الماس را از یک راه حل پیدا کنید، همان طور که می توانید با hypo آن را کشف کنید
[ترجمه گوگل]متاسفانه شما نمیتوانید الماسها را از طریق یک راه حل بذر ببرید، همانگونه که می توانید با هیپوفیز
14. The sperm, as it cools, tends to crystallize into lumps.
[ترجمه ترگمان]اسپرم، همان طور که سرد می شود، تبدیل به crystallize می شود
[ترجمه گوگل]اسپرم، به عنوان آن را سرد، تمایل به کریستال شدن به توده ها
15. Style may crystallize into persona and persona be understood as a public presentation of a particular type of social being.
[ترجمه ترگمان]سبک ممکن است به شخصیت و شخصیت شکل داده شود و به عنوان یک معرفی عمومی از یک نوع خاص از وجود اجتماعی درک شود
[ترجمه گوگل]سبک ممکن است به شخصیت تبدیل شود و شخصیت به عنوان یک نمایش عمومی یک نوع خاص از جامعه شناخته می شود