کلمه جو
صفحه اصلی

annihilation


معنی : نا بودی
معانی دیگر : نابودی

انگلیسی به فارسی

نابودی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of destroying completely, or an instance or state of being completely destroyed.

- During the dictator's reign, the people witnessed the annihilation of their freedoms.
[ترجمه ترگمان] در دوران حکومت دیکتاتور، مردم شاهد نابودی آزادی خود بودند
[ترجمه گوگل] در طول حکومت دیکتاتور، مردم شاهد نابودی آزادی های خود بودند
- The tornado nearly caused the annihilation of the small town.
[ترجمه ترگمان] گردباد تقریبا باعث نابودی شهر کوچک شد
[ترجمه گوگل] گردباد تقریبا باعث نابودی شهر کوچک شد
- The vaccine made possible the annihilation of smallpox.
[ترجمه ترگمان] این واکسن موجب نابودی بیماری آبله شد
[ترجمه گوگل] واکسن باعث نابودی باکره شد

(2) تعریف: the act of abolishing or making null.

- the annihilation of slavery
[ترجمه ترگمان] نابودی برده داری
[ترجمه گوگل] نابودی بردگی

• destruction, ruin; extinction, extermination

دیکشنری تخصصی

[شیمی] نابودی
[ریاضیات] صفر سازی، باطل سازی، فنا، نیستی

مترادف و متضاد

نابودی (اسم)
ruin, extirpation, naught, liquidation, annihilation, extermination, inexistence, inexistency, smash-up

جملات نمونه

1. on the verge of annihilation
در آستانه ی نابودی

2. people were afraid of the possibility of global annihilation
مردم از امکان نابودی جهان واهمه داشتند.

3. the result of that action was the complete annihilation of the labor party
نتیجه ی آن عمل بی اثرسازی کامل حزب کارگر بود.

4. During the Cold War the threat of nuclear annihilation was always on people's minds.
[ترجمه ترگمان]در طول جنگ سرد، تهدید نابودی هسته ای همیشه در ذهن مردم بود
[ترجمه گوگل]در طول جنگ سرد تهدید انهدام هسته ای همیشه در ذهن مردم بود

5. They were to surrender immediately or face total annihilation.
[ترجمه ترگمان]آن ها باید فورا تسلیم شوند یا با نابودی کامل مواجه شوند
[ترجمه گوگل]آنها باید بلافاصله تسلیم شوند و یا نابودی کامل را ببینند

6. The ememy was warned to capitulate or face annihilation.
[ترجمه ترگمان]The به تسلیم هشدار داده شد یا با نابودی مواجه شد
[ترجمه گوگل]ادمه هشدار داده شد که سرزنش و یا نابودی را به چالش بکشد

7. Their daughter was saving the planet from complete annihilation.
[ترجمه ترگمان]دخترشان این سیاره را از نابودی کامل نجات داده بود
[ترجمه گوگل]دخترش سیاره را از نابودی کامل نجات داد

8. Through cannibalism the invisible terror of annihilation emerges into the visible world.
[ترجمه ترگمان]از این طریق، وحشت نامرئی نابودی در جهان مشهود پدیدار می شود
[ترجمه گوگل]از طریق طغیانگرایی، ترور نامرئی از نابودی، به جهان قابل رویت ظهور می یابد

9. The Zodiac was within fifty yards of annihilation.
[ترجمه ترگمان]The در پنجاه یاردی نابودی قرار داشت
[ترجمه گوگل]زودیاک در عرض پنجاه سال نابودی بود

10. From the observed absence of such annihilation radiation we can conclude that our galaxy is made entirely of particles rather than antiparticles.
[ترجمه ترگمان]از عدم وجود چنین تشعشعات انهدام، ما می توانیم نتیجه بگیریم که کهکشان ما به جای antiparticles به طور کامل از ذرات ساخته شده است
[ترجمه گوگل]از دیدگاه عدم وجود چنین تابش نابودی، می توان نتیجه گرفت که کهکشان ما به طور کامل از ذرات به جای آنتی استاتیک ساخته می شود

11. A photomagnetic positronium annihilation model was proposed to explain the experimental facts.
[ترجمه ترگمان]مدل نابودی photomagnetic positronium برای توضیح حقایق تجربی پیشنهاد شد
[ترجمه گوگل]برای توضیح واقعیت های تجربی، یک مدل نابودی پوزیترونیم فوتومغناطیس پیشنهاد شد

12. Annihilation can create gamma - rays or even new particle - antiparticle pairs.
[ترجمه ترگمان]Annihilation می توانند اشعه های گاما یا حتی pairs ذره جدید را ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]نابودی می تواند پرتوهای گاما یا حتی ذره های جدید - جفت های ضد ذره ایجاد کند

13. It meant an annihilation of the Will, a release from individuated existence from the prison of being oneself and dissolution into the all-embracing bliss of nothingness.
[ترجمه ترگمان]این به معنای نابودی ویل بود، یک رهایی از وجود individuated از زندان بودن، از زندان بودن، و در میان سعادت کامل نیستی
[ترجمه گوگل]این به معنای نابودی اراده، آزادی از وجود فردی از زندان بودن خود و انحلال به سعادت تمام عیار از هیچ چیز نیست

14. Fifth, encirclement of large, but annihilation of small numbers.
[ترجمه ترگمان]پنجم، encirclement بزرگ، اما نابودی تعداد قلیلی
[ترجمه گوگل]پنجم، محاصره بزرگ، اما نابودی اعداد کوچک است

15. Magnetized water samples were measured by the positron annihilation lifetime spectrometer.
[ترجمه ترگمان]نمونه های آب magnetized توسط طیف سنجی lifetime عمر positron اندازه گیری شدند
[ترجمه گوگل]نمونه های آب مغناطیسی با استفاده از طیف سنج طول عمر ناپدید شدن پوزیترون اندازه گیری شد

پیشنهاد کاربران

نابودسازی، انهدام، تارومارسازی

نابودی، ازبین بردن


کلمات دیگر: