کلمه جو
صفحه اصلی

antifungal


شیمى : ضد قارچى

انگلیسی به انگلیسی

• counteracts fungal growth, of fungicide

دیکشنری تخصصی

[شیمی] ضد قارچی

جملات نمونه

1. Gerald was asked to try a diet containing no sugar or white flour and was given an anti-fungal drug, nystatin.
[ترجمه ترگمان]از او خواسته شد تا رژیم غذایی حاوی شکر و آرد سفید را امتحان کند و یک داروی ضد قارچی به نام nystatin به او داده شود
[ترجمه گوگل]از جرالد خواسته شد که یک رژیم حاوی قند یا آرد سفیدی را امتحان کنید و یک داروی ضد قارچی، نایساتین داده شد

2. However, Seldane may cause heart problems if taken with certain antibiotics or anti-fungal drugs, warns Choi.
[ترجمه ترگمان]چویی هشدار می دهد که با این حال، اگر با استفاده از آنتی بیوتیک یا داروهای قارچی ضد قارچ به کار رود، ممکن است Seldane مشکلات قلبی داشته باشند
[ترجمه گوگل]با این حال، چلسی هشدار می دهد که سلنه ممکن است با مشکلات خاصی که دارد با آنتی بیوتیک ها یا داروهای ضد قارچی ایجاد شود

3. Disseminated histoplasmosis can be treated effectively if the diagnosis is made quickly and anti-fungal drug therapy is started early.
[ترجمه ترگمان]اگر تشخیص سریع و ضد قارچی به سرعت انجام شود، Disseminated histoplasmosis می تواند به طور موثر درمان شود
[ترجمه گوگل]هیستوپلاسموز منتشر شده را می توان به طور موثر درمان کرد اگر تشخیص به سرعت انجام شود و درمان ضد قارچی در اوایل آغاز شده است

4. The antifungal mechanism of Trichoderma is varied, including antibiotic, dissolve hypha, parasitism and competition.
[ترجمه ترگمان]مکانیزم ضد قارچی Trichoderma متنوع است، از جمله آنتی بیوتیک، منحل کردن hypha، انگل گرایی و رقابت
[ترجمه گوگل]مکانیسم ضد قارچی Trichoderma متنوع است، از جمله آنتی بیوتیک، حل هیفا، انگل و رقابت

5. The antifungal effect of miconazole nitrate emulsion is strong, while mucosa irritation of its inclusion compound is not obvious.
[ترجمه ترگمان]اثر ضد قارچ امولسیون کننده ها قوی است، در حالی که خارش مخاط ترکیب ورودی آن واضح نیست
[ترجمه گوگل]اثر ضد قارچ امولسیون نیکل میناکازول قوی است، در حالیکه تحریک مخاطی آن ترکیب واضح نیست

6. These azoles present a broader antifungal spectrum and a more effective antifungal activity.
[ترجمه ترگمان]این azoles طیف وسیع ضد قارچی و فعالیت ضد قارچی موثر تری را ارایه می کنند
[ترجمه گوگل]این azoles طیف ضد قارچ گسترده تر و فعالیت های ضد قارچی موثر تر

7. Pimaricin exhibits broad spectrum antifungal activity against yeast and filamentous fungi by binding specifically to ergosterol to block fungal growth.
[ترجمه ترگمان]Pimaricin، فعالیت ضد قارچ طیف وسیعی را در برابر قارچ yeast و filamentous نشان می دهد و به طور خاص برای جلوگیری از رشد قارچ، قارچ را مسدود می کند
[ترجمه گوگل]Pimaricin فعالیت ضد قارچی طیف گسترده ای را در برابر قارچ های مخمر و قارچ نشان می دهد و به طور خاص به ارگونستورول برای جلوگیری از رشد قارچی منتقل می شود

8. In this paper, we make reviews for antifungal agents, antiparasitic drugs, antiprotozoal drugs, antibacterial agents and antiviral leads from marine and their bioactivity.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، مروری بر عوامل ضد قارچ، داروهای antiparasitic، داروهای antiprotozoal، عوامل ضد باکتری و leads ضد ویروسی از دریایی و زیست فعالی آن ها انجام می دهیم
[ترجمه گوگل]در این مقاله، ما بررسی می کنیم برای داروهای ضد قارچی، داروهای ضد انگلی، داروهای ضد پروتئینی، داروهای ضد باکتری و سرطان های ضد ویروسی از دریایی و بیولوژیک آنها

9. Conclusion Amphotericin B is an essential antifungal agent for treating ocular fungal infections and its liposomes possesses a good applied perspective.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Amphotericin B یک عامل ضد قارچ ضروری برای درمان عفونت های قارچی پوستی و liposomes ها دارای یک چشم انداز کاربردی خوب است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری آمفوتریسین B یک عامل مهم ضد قارچی برای درمان عفونت های قارچی چشم است و لیپوزوم های آن دارای دیدگاه کاربردی خوب است

10. Athlete's foot is usually treated with topical antifungal lotions or oral medications for more severe cases.
[ترجمه ترگمان]پای ورزش کار معمولا با داروهای موضعی ضد قارچی و یا داروهای خوراکی برای موارد شدیدتر درمان می شود
[ترجمه گوگل]پای ورزشکار معمولا با لوسیون ضد قارچی موضعی یا داروهای خوراکی برای موارد شدید تر درمان می شود

11. This represents a major advance for antifungal therapy in haematological malignancy patients undergoing chemotherapy or haematopoietic stem cell transplant (HSCT).
[ترجمه ترگمان]این یک پیشرفت عمده برای درمان ضد قارچی در haematological تومور بدخیم است که بیمار تحت شیمی درمانی یا پیوند سلول بنیادی haematopoietic (HSCT)قرار دارد
[ترجمه گوگل]این نشان دهنده پیشرفت عمده برای درمان ضد قارچی در بیماران مبتلا به بدخیمی hematologic تحت شیمی درمانی و یا پیوند سلول های بنیادی خونریزی (HSCT) است

12. Griseofulvin is a selective antifungal agent used to treat skin infections in animals and humans.
[ترجمه ترگمان]Griseofulvin یک عامل ضد قارچی انتخابی است که برای درمان عفونت های پوستی در حیوانات و انسان ها استفاده می شود
[ترجمه گوگل]Griseofulvin عامل ضد قارچی انتخابی است که برای درمان عفونت های پوستی در حیوانات و انسان ها استفاده می شود

13. Inhibits platelet aggregation. DNA polymerase inhibitor. Shows antifungal activity.
[ترجمه ترگمان]Inhibits aggregation پلاکت مهار مهار DNA فعالیت ضد قارچی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]تجمع پلاکت ها را مهار می کند بازدارنده پلیمراز DNA فعالیت ضد قارچی را نشان می دهد

14. It is proved that the self - made antifungal agentantifungal effect, by the inhibition.
[ترجمه ترگمان]ثابت شده است که خاصیت ضد قارچی به خود، توسط مهار، اثر agentantifungal دارد
[ترجمه گوگل]اثبات شده است که اثر ضد قارچی ضد قارچی خود ساخته شده توسط مهار

15. In this research, the antifungal activity and mechanism of chitosan were investigated against Cooke Cifferri.
[ترجمه ترگمان]در این تحقیق، فعالیت ضد قارچی و مکانیزم کیتوزان در برابر Cifferri کوک بررسی شدند
[ترجمه گوگل]در این تحقیق، فعالیت ضد قارچی و سازوکار کیتوزان در برابر کوک کایفری مورد بررسی قرار گرفت


کلمات دیگر: