کلمه جو
صفحه اصلی

shoring


معنی : شمع زنی
معانی دیگر : عمل مستحکم سازی با پادیر و شمع، پشت بندسازی (رجوع شود به: shore)، شمع زنی در ساختمان، پیاده شدن در ساحل

انگلیسی به فارسی

شمع زنی (در ساختمان)، پیاده شدن در ساحل


سرپوشیده، شمع زنی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of supporting or propping up with shores.

(2) تعریف: a system of shores, or shores collectively.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] شمعبندی - شمع زدن
[زمین شناسی] شمع زنی

مترادف و متضاد

شمع زنی (اسم)
shoring

جملات نمونه

1. Once on shore, we pray no more.
[ترجمه ترگمان]یک بار در ساحل دیگر دعا نمی کنیم
[ترجمه گوگل]هنگامی که در ساحل، دیگر دعا نمی کنیم

2. Little boats must keep the shores.
[ترجمه ترگمان]قایق های کوچک باید ساحل را نگه دارند
[ترجمه گوگل]قایق های کوچک باید سواحل را نگه دارند

3. The fiercest agonies have shorest reign.
[ترجمه ترگمان]The agonies سلطنت shorest دارند
[ترجمه گوگل]آزارهای شدید ترین حکومت کوتاه مدت است

4. When the storm rose on the river, they had to bale out to reach the shore safely.
[ترجمه ترگمان]وقتی طوفان بر روی رودخانه بالا آمد ناچار شدند تا با سلامت به ساحل برسند
[ترجمه گوگل]هنگامی که طوفان بر روی رودخانه افتاد، آنها مجبور بودند با خیال راحت به ساحل بروند

5. The water gets quite shallow towards the shore.
[ترجمه ترگمان]آب نسبت به ساحل بسیار کم عمق است
[ترجمه گوگل]آب به سمت ساحل بسیار کم است

6. The mountain peaks recede into the distance as one leaves the shore.
[ترجمه ترگمان]قله های کوه به فاصله یک برگ از ساحل به سمت فاصله حرکت می کنند
[ترجمه گوگل]قله های کوه به همان اندازه که ساحل را ترک می کند، از بین می رود

7. We wandered along the shore, stepping over the flotsam that had washed up in the night.
[ترجمه ترگمان]در طول ساحل سرگردان بودیم و از over که در شب شسته بود، قدم می زدیم
[ترجمه گوگل]ما در امتداد ساحل سرگردان شدیم و از روی تپه هایی که در شب شستشو داشتیم، فرار می کردیم

8. The dream is the other shore, the reality is that on this side, action is the bridge connecting.
[ترجمه ترگمان]این رویا، ساحل دیگر است، واقعیت این است که در این طرف، اقدام پل ارتباطی است
[ترجمه گوگل]رویای ساحل دیگر، واقعیت این است که در این طرف، عمل پل ارتباطی است

9. The land inclines towards the shore.
[ترجمه ترگمان]به خشکی نزدیک ساحل
[ترجمه گوگل]زمین به سمت ساحل می رود

10. My heart beats her waves at the shore of the world and writes upon it her signature in tears with the words, "I love thee.
[ترجمه ترگمان]قلب من در ساحل جهان حرکت می کند و امضای او را با کلمات با کلمات نوشته، من دوستت دارم
[ترجمه گوگل]قلب من موج های خود را در ساحل جهان می شکند و با اظهارات خود با اظهارات امضا می کند: 'من تو را دوست دارم

11. He was standing on the shore.
[ترجمه ترگمان]کنار ساحل ایستاده بود
[ترجمه گوگل]او در ساحل ایستاده بود

12. We had to shore up the damaged wall.
[ترجمه ترگمان]مجبور شدیم دیوار آسیب دیده رو جمع کنیم
[ترجمه گوگل]ما مجبور بودیم دیوار آسیب دیده را ساقط کنیم

13. Meg was pointing towards the far shore.
[ترجمه ترگمان]مگ در حالی که به ساحل دور اشاره می کرد،
[ترجمه گوگل]مگ به سمت ساحل دور افتاده بود

14. I sat on the shore and looked at the sea.
[ترجمه ترگمان]روی ساحل نشستم و به دریا نگاه کردم
[ترجمه گوگل]من در ساحل نشستم و به دریا نگاه کردم

پیشنهاد کاربران

shoring ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: شمع‏زنی
تعریف: قرار دادن جک یا الوار در زیر سازه برای جلوگیری از شکستن یا تکان خوردن یا ثابت نگه داشتن کشتی در حوض خشک


کلمات دیگر: