کلمه جو
صفحه اصلی

antimetabolite


(فیزیولژی) پادسوخت و ساز، ضدمتابولیسم، پادگوهره

انگلیسی به فارسی

(فیزیولوژی) پادسوخت و ساز، ضدمتابولیسم، پادگوهره


آنتی متابولیت


انگلیسی به انگلیسی

• substance that works against metabolism

دیکشنری تخصصی

[شیمی] آنتی متابولیت، پادسوخت و ساز، ضدمتابولیسم، پادگوهره

جملات نمونه

1. Contributors Mary Relling did pharmacological studies of antimetabolites and identified their relation with risk of brain tumour.
[ترجمه ترگمان]همکاران مری Relling مطالعات pharmacological antimetabolites را انجام دادند و رابطه آن ها با ریسک تومور مغزی را شناسایی کردند
[ترجمه گوگل]متخصصان مری رلینگ مطالعات فارماکولوژیک آنتی متابولیت را انجام دادند و ارتباط آنها با خطر تومور مغزی را مشخص کردند

2. Antimetabolite: Substance that competes with, replaces, or inhibits a specific compound within a cell, whose functioning is thereby disrupted.
[ترجمه ترگمان]antimetabolite: ماده تشکیل دهنده که با آن رقابت می کند جانشین یک ترکیب خاص درون یک سلول می شود که عملکرد آن در نتیجه مختل می شود
[ترجمه گوگل]آنتیبابولیت: ماده ای است که با یک ترکیب خاص در یک سلول جایگزین می کند یا آن را مهار می کند و بنابراین عملکرد آن مختل می شود

3. Pemetrexed is a multitargeted antimetabolite that has shown activity in malignant pleural mesothelioma and NSCLC, which has been approved in more than 70 countries.
[ترجمه ترگمان]Pemetrexed یک antimetabolite multitargeted است که فعالیت در بدخیم pleural و NSCLC را نشان داده است که در بیش از ۷۰ کشور به تصویب رسیده است
[ترجمه گوگل]Pemetrexed یک آنتی متابولیت چندمتغئیست است که فعالیت در مزوتلیوما پلورال بدخیم و NSCLC نشان داده است که در بیش از 70 کشور تایید شده است

4. A purine analogue, C5H4N4S, that acts as an antimetabolite by interfering with purine synthesis, used primarily in the treatment of acute leukemia.
[ترجمه ترگمان]قیاس تری متیل مشتق شده از پورین، که به عنوان an با دخالت در سنتز پورین عمل می کند، در درجه اول در درمان سرطان مزمن مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]آنالوگ پورین، C5H4N4S، که از طریق تداخل با سنتز پورین، به عنوان یک آنتی متابولیت عمل می کند، که عمدتا در درمان لوسمی حاد استفاده می شود

5. Methotrexate (MTX) is an antimetabolite of folic acid which has been used for a long time in thechemotherapy of tumours.
[ترجمه ترگمان]Methotrexate (MTX)یک antimetabolite اسید فولیک است که برای مدتی طولانی در thechemotherapy تومورهای سرطانی استفاده شده است
[ترجمه گوگل]متوترکسات (MTX) یک آنتیبابولیت اسید فولیک است که برای مدت زمان طولانی در درمان سرطان تومور استفاده شده است

6. Antimetabolite: Substance replaces, or inhibits a specific compound within a cell, whose functioning is thereby disrupted.
[ترجمه ترگمان]antimetabolite: ماده جانشین شده، یا از یک ترکیب خاص درون یک سلول جلوگیری می کند که عملکرد آن در نتیجه مختل می شود
[ترجمه گوگل]آنتیبابولیت: ماده یک ترکیب خاص را در یک سلول جایگزین یا مهار می کند، که در نتیجه عملکرد آن مختل می شود

7. We have modified the recently completed St Jude protocol to withhold systemic antimetabolites during radiotherapy.
[ترجمه ترگمان]ما این پروتکل را به تازگی تکمیل کرده ایم تا antimetabolites سیستمیک را در طول radiotherapy حفظ کنیم
[ترجمه گوگل]ما پروتکل St Jude که اخیرا تکمیل شده است را تغییر داده ایم تا از آنتیبابولیت های سیستمیک در طی پرتودرمانی رد شویم

8. This protocol differed from previous protocols, in that more intensive systemic antimetabolite therapy was given before and during radiotherapy.
[ترجمه ترگمان]این پروتکل از پروتکل های قبلی متفاوت بود، که در آن درمان antimetabolite سیستمیک مورد نیاز قبل و در طول radiotherapy داده شد
[ترجمه گوگل]این پروتکل از پروتکل های قبلی متفاوت بود، در حالی که درمان آنتی متابولیت شدید سیستمیک قبل و بعد از رادیوتراپی داده شد

9. However, the effects of long-term exposure to high concentrations of supplemental folate are unknown, and antimetabolite effects are theoretically possible.
[ترجمه ترگمان]با این حال، اثرات در معرض قرار گرفتن طولانی مدت اسید فولیک مکمل ناشناخته هستند و اثرات antimetabolite از لحاظ نظری امکان پذیر هستند
[ترجمه گوگل]با این حال، اثرات قرار گرفتن در معرض بلند مدت غلظت بالای فولات تکمیلی ناشناخته است و اثرات آنتی متابولیتی به لحاظ نظری امکان پذیر است

پیشنهاد کاربران

antimetabolite ( تغذیه )
واژه مصوب: پاددگرگشته
تعریف: ترکیبی مشابه یک مادۀ دگرگشتۀ طبیعی که در عملکرد آن اختلال ایجاد می کند


کلمات دیگر: