کلمه جو
صفحه اصلی

curing


عمران : عمل اوردن بتن شیمى : پروراندن علوم هوایى : پروسه اى که درطى ان بیشتر لاستیکهاى مصنوعى پلاستیکها و سوختهاى جامد تغییر شکل داده و به ترکیباتى با وزن مولکولى بیشتر تبدیل میشوند

انگلیسی به انگلیسی

• healing; recovering; preserving (foods); hardening

دیکشنری تخصصی

[شیمی] پروراندن
[عمران و معماری] عمل آوردن - به عمل آوردن بتن - مراقبت کردن - نگاهداری - نگاهداری بتن - به عمل آمدن - مرطوب نگاهداشتن - عمل آوردن بتن
[زمین شناسی] عمل أوردن بتن -فر آوری بتن، مرطوب نگهداشتن بتن
[نساجی] حرارت دادن زیاد پارچه جهت تثبیت رنگ چاپ - پخت

جملات نمونه

1. steps toward curing the factory's financial problems
گام هایی در راه چاره کردن مسائل مالی کارخانه

2. The doctor dedicated his time to curing the sick of the country.
[ترجمه ترگمان]پزشک زمان خود را صرف درمان بیماران این کشور کرد
[ترجمه گوگل]دکتر وقت خود را برای درمان بیماران کشور اختصاص داد

3. Corned beef is prepared by the curing of brisket, plate, and rump cuts from fairly high-grade beef carcasses in pickle.
[ترجمه ترگمان]گوشت گوساله به وسیله درمان گوشت سینه، بشقاب و گوشت گوسفند در ترشی درست شده است
[ترجمه گوگل]گوشت گاو تغذیه شده توسط ترشحات پستان، بشقاب، و ران از لاشه های گوشت گاو نسبتا بالا در ترشی تهیه می شود

4. The safety of nitrite used in the curing mixture has been under question.
[ترجمه ترگمان]ایمنی نیتریت به کار در مخلوط پرداخت زیر سوال است
[ترجمه گوگل]ایمنی نیتریت مورد استفاده در مخلوط خنثی مورد سوال قرار گرفته است

5. These so-called country-style hams undergo dry curing, slow smoking, and long drying.
[ترجمه ترگمان]این ران که به اصطلاح کشور نامیده می شوند، تحت درمان خشک، سیگار کشیدن آهسته و خشک کردن طولانی مدت قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]این به اصطلاح شام نوعی کشور شستشو خشک، سیگار کشیدن آهسته و خشک شدن طولانی مدت است

6. The treatment can be used indoors and outside, curing and preventing both wet and dry rot, and wood-worm attacks.
[ترجمه ترگمان]این درمان را می توان در داخل و خارج، درمان و جلوگیری از پوسیدگی خشک و خشک و حملات کرم - کرم مورد استفاده قرار داد
[ترجمه گوگل]درمان می تواند در داخل و خارج استفاده شود، درمان و جلوگیری از پوسیدگی مرطوب و خشک و حملات چوب کرم

7. A constant in the curing process is the application of curing salts.
[ترجمه ترگمان]یک ثابت در فرآیند درمان کاربرد نمک ها است
[ترجمه گوگل]یک ثابت در فرآیند پخت، استفاده از نمکهای خالص است

8. A slippery liquid with curing powers is said to flow from near her tomb.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که یک مایع لزج با قدرت درمان، از نزدیک آرامگاه او جاری می شود
[ترجمه گوگل]گفته می شود که یک مایع تلخ با قدرت خنثی در نزدیکی آرامگاهش قرار دارد

9. The mullahs were no better at curing characteristic third world socio-economic ills than the secular regimes they despised.
[ترجمه ترگمان]روحانیون در درمان مشکلات اجتماعی - اقتصادی جهان نسبت به رژیم های سکولار که تحقیر می کردند، بهتر نبودند
[ترجمه گوگل]ملاها در درمان علائم اجتماعی و اقتصادی خاص جهان سوم، بهتر از رژیم های سکولار نیستند که از آنها نفرت داشتند

10. A curing oven, the size of a car garage, has been built specially for the project.
[ترجمه ترگمان]یک کوره پخت، اندازه یک گاراژ خودرو به طور خاص برای پروژه ساخته شده است
[ترجمه گوگل]یک کوره پخت، اندازه گاراژ خودرو، به ویژه برای این پروژه ساخته شده است

11. Curing takes place when the salts are dissolved by meat juices and then penetrate the meat.
[ترجمه ترگمان]Curing زمانی رخ می دهد که نمک های با اسید حل می شوند و سپس به گوشت نفوذ می کنند
[ترجمه گوگل]جوشاندن زمانی اتفاق می افتد که نمک ها توسط آب گوشت حل شوند و سپس به گوشت نفوذ کنند

12. He was however grateful to her for curing him; he had not had to use the purple crystals again.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر درمان او از او سپاسگزار بود؛ مجبور نبود دوباره از کریستال ارغوانی استفاده کند
[ترجمه گوگل]با این حال او از او برای درمان او سپاسگزار بود؛ او نباید از کریستال های بنفش دوباره استفاده کند

13. Curing the problem at the design stage may only involve the addition of a component costing a few pence.
[ترجمه ترگمان]حل مساله در مرحله طراحی ممکن است تنها شامل اضافه کردن یک جز برای چند پنس باشد
[ترجمه گوگل]درمان مشکل در مرحله طراحی فقط ممکن است شامل اضافه کردن یک جزء به هزینه چند پانسیون باشد

14. Her unformed talent was for curing injuries; and she was destined to die.
[ترجمه ترگمان]استعداد شدید او برای درمان جراحات بود؛ و مقدر بود که او بمیرد
[ترجمه گوگل]استعداد بی نظیرش برای جراحی درمان شد؛ و او قرار بود به مرگ برسد

پیشنهاد کاربران

درمان

معالجه

مراقبت

عملیات حرارتی، حرارت دهی

عمل آوری

در صنعت تولید پنیر
عمل آوردن پنیر از شیرمثلابز

در رنگها به معنی خشک شدن رنگ است

curing ( شیمی )
واژه مصوب: پخت 1
تعریف: فرایندی شیمیایی که در آن بسپارها یا چندپارها به هم متصل می شوند تا شبکه ای بسپاری تشکیل دهند

نمک سود کردن مواد غذایی جهت ماندگاری بیشتر


کلمات دیگر: