کلمه جو
صفحه اصلی

dormancy


معنی : رکود، کمون، نهفتگی
معانی دیگر : رکود، کمون، نهفتگی

انگلیسی به فارسی

رکود، کمون، نهفتگی


خوابیدن، رکود، کمون، نهفتگی


انگلیسی به انگلیسی

• hibernation; state of inactivity

مترادف و متضاد

رکود (اسم)
depression, slump, inactivity, latency, stagnation, dormancy, stagnancy, inaction

کمون (اسم)
dormancy

نهفتگی (اسم)
latency, dormancy

جملات نمونه

1. The volcano erupted after years of dormancy.
[ترجمه ترگمان]این آتشفشان پس از سال ها نهفتگی فوران کرد
[ترجمه گوگل]فوران آتشفشان پس از سال ها رطوبت

2. During dormancy the plants must be kept very dry.
[ترجمه ترگمان]در طی نهفتگی گیاهان باید بسیار خشک نگه داری شوند
[ترجمه گوگل]در طول خواب، گیاهان باید بسیار خشک شوند

3. But after 18 months of enforced dormancy, both have been given new life and relevance.
[ترجمه ترگمان]اما پس از ۱۸ ماه نهفتگی اجباری، هر دو به زندگی و ارتباط جدیدی دست یافته اند
[ترجمه گوگل]اما پس از 18 ماه از خواب عمیق، هر دو به زندگی جدید و ارتباط داده شده اند

4. Prune fruit and other ornamental trees during winter dormancy.
[ترجمه ترگمان]درختان میوه و دیگر درختان زینتی در طول نهفتگی زمستان
[ترجمه گوگل]پنیر میوه و دیگر درختان زینتی در طول عمر زمستان

5. The effect of shortening dormancy period bears no relation with the times on which lime Nitrogen were smeared.
[ترجمه ترگمان]اثر دوره نهفتگی کوتاه و نهفتگی دارای رابطه با دفعاتی که نیتروژن لیمو آغشته به آن شده اند، ندارد
[ترجمه گوگل]تأثیر دوره شکوفایی، با زمانی که نیتروژن آهک پراکنده می شود، رابطه ای ندارد

6. Silver linden seed belongs to all-around deep dormancy.
[ترجمه ترگمان]دانه های نقره ای به تمام اطراف نهفتگی عمیق تعلق دارد
[ترجمه گوگل]دانه لعاب نقره ای متعلق به تمام عمر عمیق عمیق است

7. On the basis of this research, seed dormancy type of Sorbus amabilis Cheng ex Yu was physical (PY).
[ترجمه ترگمان]براساس این تحقیق، نوع نهفتگی دانه از Sorbus amabilis چنگ (Yu)، فیزیکی بود (PY)
[ترجمه گوگل]براساس این تحقیق، نوع بذر بذر سوروس آمبلیس چنگ سابق یو فیزیکی (PY) بود

8. Temperature characteristics of winter buds' dormancy in Platanus acerifolia were observed in order to discuss the theory of tree dormancy and the relation between dormancy and tree distribution.
[ترجمه ترگمان]خصوصیات دمایی of زمستانه در Platanus acerifolia به منظور بحث در مورد نظریه نهفتگی درخت و رابطه بین نهفتگی و توزیع درختی مشاهده شد
[ترجمه گوگل]به منظور بحث در مورد نظریه خواب عمیق درختی و رابطه بین توده پوستان و توزیع درختی، خصوصیات دمای خواب عمیق زمستانه در Platanus acerifolia مشاهده شد

9. Dormancy of cucurbit seeds results from embryo dormancy, seed coat barrier, germination inhibiting substance and phytohormone imbalance.
[ترجمه ترگمان]Dormancy دانه های cucurbit از نهفتگی جنینی، مانع پوشش دانه، مانع جوانه زنی و عدم تعادل هورمونی ناشی می شود
[ترجمه گوگل]رطوبت دانه های Cucurbit نتیجه از خواب عمیق جنین، مانع کت دانه، مواد مهار کننده جوانه زنی و عدم تعادل فیتو هورمون

10. The volcano erupted after centuries of dormancy.
[ترجمه ترگمان]این آتشفشان پس از قرن ها نهفتگی فوران کرد
[ترجمه گوگل]این آتشفشان پس از قرن ها از خواب بیدار شد

11. A Promethean's Azoth ic radiance awakens Pandorans from Dormancy.
[ترجمه ترگمان]نور azoth و ic Promethean، Pandorans را از dormancy بیدار می کند
[ترجمه گوگل]پدیده ای از آفتاب پرستانه آستانه ای آشکار می کند

12. Deletion of macrophage HO-1 reduced expression of the dormancy regulon.
[ترجمه ترگمان]حذف of HO - ۱ کاهش حالت نهفتگی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]حذف ماکروفاژ HO-1 باعث کاهش بیان رونوشت رحم می شود

13. As a phytohormone, abscisic acid regulates many aspects of plant growth and development, such as seed dormancy, germination, vegetative growth, and environment stresses.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک phytohormone، abscisic اسید جنبه های زیادی از رشد و رشد گیاه، مانند نهفتگی دانه، رویش رویش، رشد گیاهی و تنش های محیطی را کنترل می کند
[ترجمه گوگل]اسید آبی اسید به عنوان یک فیتوهورمون، بسیاری از جنبه های رشد و رشد گیاه مانند رطوبت دانه، جوانه زنی، رشد رویشی و تنش های محیطی را تنظیم می کند

پیشنهاد کاربران

میتونه ب معنی همخوابی هم باشه
البته نه اون همخوابی ک تو جامعه استفاده میشه، شایدم همون!
ب هر حال واسه این ب کار میره ک بگن دونفر کنار همدیگ دراز میکشن یا میخوابن ( بیشتر دونفر با جنس مخالف، دختر و پسر. واسه اون کارایی ک شب میکنن )

حالت ولو و بیحال
( مثل زمانی که دمای هوا خیلی بالاست و انسان یا حیوان توان انجام کاری را ندارد. )

dormancy ( کشاورزی - علوم باغبانی )
واژه مصوب: خفتگی
تعریف: حالتی که در آن گیاه یا اندامی از آن تحت تأثیر شرایط درونی یا بیرونی از فعالیت بازماند


کلمات دیگر: