کلمه جو
صفحه اصلی

sheepish


معنی : کمرو، ترسو، گوسفندوار
معانی دیگر : خجول، خیط، کنف، آزرم زده، ساده دل

انگلیسی به فارسی

گوسفندوار، ساده دل، ترسو، کمرو


ترساندن، ترسو، گوسفندوار، کمرو


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: sheepishly (adv.), sheepishness (n.)
• : تعریف: showing embarrassment, as from becoming aware of having done something foolish or stupid.
مترادف: abashed, embarrassed, shamefaced
مشابه: apologetic, ashamed, blushing, chagrined, foolish, hangdog, mortified

- a sheepish confession
[ترجمه ترگمان] یک اعتراف ساده بود
[ترجمه گوگل] یک اعتراف وحشیانه
- a sheepish look on his face
[ترجمه ترگمان] نگاهی دست پاچه به چهره اش انداخت
[ترجمه گوگل] یک نگاه اراده به چهره اش

• abashed, ashamed, embarrassed; meek, docile, like sheep
if you look sheepish, you look embarrassed because you feel foolish.

مترادف و متضاد

کمرو (صفت)
sham, weak, shy, chicken-hearted, bashful, shamefaced, timid, coy, cagey, meticulous, sheepish, blate, cagy, chary, chicken-livered, unassertive

ترسو (صفت)
captive, shy, yellow, chicken-hearted, bashful, shamefaced, timid, meticulous, sheepish, timorous, skittish, pusillanimous, chicken-livered, lily-livered, gun-shy, poor-spirited, pigeon-hearted, weak-hearted

گوسفندوار (صفت)
sheepish

shy, embarrassed


Synonyms: abashed, ashamed, chagrined, diffident, docile, foolish, guilty, mortified, retiring, self-conscious, shamefaced, silly, tame, timid, timorous, uncomfortable


Antonyms: aggressive, bold, unashamed, unembarrassed


جملات نمونه

1. Bobby looked at her with a sheepish grin.
[ترجمه ترگمان]بابی با لبخندی محجوبانه به او نگاه کرد
[ترجمه گوگل]بابی نگاهی به او کرد و لبخند زد

2. Mary gave her a sheepish grin.
[ترجمه ترگمان]مری پوزخندی زد و گفت:
[ترجمه گوگل]مری به او لبخند زد

3. He came into the room looking distinctly sheepish.
[ترجمه ترگمان]او به داخل اتاق آمد و به وضوح شرمنده به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او وارد اتاق شد و به طور واضح اذیت شد

4. She gave me a sheepish smile and apologized.
[ترجمه ترگمان]او لبخند sheepish به من زد و معذرت خواهی کرد
[ترجمه گوگل]او به من لبخند تلخ زد و عذرخواهی کرد

5. The television camera captured his sheepish grin as he stepped from the train.
[ترجمه ترگمان]دوربین تلویزیونی در حالی که از قطار پیاده شد، نیشخندی ابلهانه خود را گرفت
[ترجمه گوگل]وقتی دوربین از قطار خارج شد، دوربین تلویزیونی او را در آغوش کشیدگی گرفت

6. She looked relieved at first, then a little sheepish.
[ترجمه ترگمان]ابتدا خیالش راحت شد، بعد کمی دست پاچه به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او ابتدا در ابتدا تسکین پیدا کرد و سپس کمی تند و تیز کرد

7. Even Gesner, the star, looked a little sheepish.
[ترجمه ترگمان]حتی Gesner، ستاره، کمی دست پاچه به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]حتی Gesner، ستاره، نگاه کمی تند و زننده

8. This, she thought with a sheepish giggle to herself, was ridiculous.
[ترجمه ترگمان]در این حال باخود اندیشید: این، مسخره است
[ترجمه گوگل]این، با عجله وحشتناک به خودش فکر کرد، مسخره بود

9. Beyond her Gav stood looking awkward and sheepish.
[ترجمه ترگمان]پشت سرش گیج و دست پاچه به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]فراتر از آن، گاو ایستاده بود و ناخوشایند و عصبانی می شد

10. Then his smile became a sheepish grin and his shoulders hunched in a giggle.
[ترجمه ترگمان]و بعد لبخندش تبدیل به یک پوزخند احمقانه شد و شانه هایش به خنده افتادند
[ترجمه گوگل]سپس لبخند او به یک چرت زخمی تبدیل شد و شانه هایش به صورت خفگی روی می داد

11. Looking rather sheepish, we hesitantly listed one or two points, worrying that we might sound narcissistic or arrogant.
[ترجمه ترگمان]با نگاهی نسبتا دست پاچه، یک یا دو نکته را لیست کردیم، و نگران بودیم که ممکن است خودشیفته و یا arrogant باشند
[ترجمه گوگل]به جای نگاه کردن به اوج لذت بردن، ما به تدریج یک یا دو نقطه را ذکر کردیم، نگران نباشیم که ممکن است نارسیسیست یا متکبر به نظر برسد

12. Debbie arrived late for work looking a bit sheepish.
[ترجمه ترگمان]دبی \"برای کار کردن یه کم دست پاچه شده\"
[ترجمه گوگل]دبی برای داری کار دشواری انجام داد

13. Sam looked a bit sheepish.
[ترجمه ترگمان]سام کمی دست پاچه به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]سام نگاه کمی اندوهگین شد

14. She gives a sheepish smile as she opens yet another cupboard.
[ترجمه ترگمان]همچنان که در یک قفسه دیگر باز می شود لبخند sheepish به من می زند
[ترجمه گوگل]او یک لبه ی دیگر را باز می کند

پیشنهاد کاربران

دستپاچه


کلمات دیگر: