کلمه جو
صفحه اصلی

ante


(بازی پوکر) چیپ، چیپ را پرداختن، (عامیانه) سهم هزینه ی هر نفر، سهم خود را پرداختن، دانگ دادن، پیشوند:، پیش از [antebellum]، vt : بالا بردن، نشان دادن، توپ زدن

انگلیسی به فارسی

بالا بردن، نشان دادن، توپ زدن


پیشوندی است به معنی (پیش - قبل از - در جلو)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: in poker, an amount of money that a player must put into play before seeing his or her cards.
مشابه: bet, play, pot, stake, venture, wager
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: antes, anteing, anted
• : تعریف: in poker, to put in (money) as an ante.
مشابه: bet, gamble, lay, stake, venture, wager

- We each anted a dollar.
[ترجمه ترگمان] ما هر کدام یک دلار می گیریم
[ترجمه گوگل] ما هر دلار یک دلار را پرداخت کردیم
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: in poker, to put an ante into play.
مشابه: bet, lay, wager

- Please ante so we can start the game!
[ترجمه ترگمان] لطفا این بازی را شروع کنید تا ما بتوانیم بازی را شروع کنیم!
[ترجمه گوگل] لطفا Ante، بنابراین ما می توانیم بازی را شروع کنید!
پیشوند ( prefix )
(1) تعریف: before; earlier than.

- antecedent
[ترجمه ترگمان] مقدمه
[ترجمه گوگل] پیشین
- antebellum
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل] ضد انفجار

(2) تعریف: in front of; before.

- antechamber
[ترجمه ترگمان] اتاق انتظار،
[ترجمه گوگل] پیشخدمت

• sum of money paid (gambling); advance payment (business venture); individual's share in the expenses of a group
place a bet (gambling); pay one's share of expenses (as part of a group)
before, in front of, prior
see phrasal verb ante up .
to ante up means to pay an amount of money or to provide money for something.

جملات نمونه

1. ante up
(عامیانه) پرداختن،سهم خود را دادن،دانگ دادن

2. to raise (or up) the ante
1- (پوکر) توپ زدن 2- (مذاکرات یا دعوی ها) بر خواسته های خود افزودن،ادعای خود را زیادتر کردن

3. His ex - wife has upped the ante in her alimony suit against him.
[ترجمه ترگمان]همسر سابق وی مبلغ ante را در دادخواست نفقه زنش بالا برده است
[ترجمه گوگل]همسر سابق او را در کت و شلوار علی علیه السلام افزایش داده است

4. They've upped the ante by making a $120 million bid to buy the company.
[ترجمه ترگمان]آن ها مبلغ ante را با قیمت ۱۲۰ میلیون دلار برای خرید شرکت بالا بردند
[ترجمه گوگل]آنها پیش فروش 120 میلیون دلاری را برای خرید این شرکت انجام داده اند

5. When will your younger sister ante up?
[ترجمه ترگمان]این خواهر کوچک تر چه وقت پیش شما خواهد آمد؟
[ترجمه گوگل]چه وقت خواهر کوچکترت خواهی ماند؟

6. The government has upped the ante by refusing to negotiate until a ceasefire has been agreed.
[ترجمه ترگمان]دولت با امتناع از مذاکره تا زمانی که آتش بس به توافق رسیده است مبلغ خوانده را بالا برده است
[ترجمه گوگل]دولت با انزوا به مذاکره تا زمانی که آتش بس توافق شده است، پیشقدم شده است

7. At least 200 people have been persuaded to ante up big money for the charity event.
[ترجمه ترگمان]حداقل ۲۰۰ نفر متقاعد شده اند که پول زیادی را برای این رویداد خیریه خرج کنند
[ترجمه گوگل]حداقل 200 نفر متقاعد شده اند که پول زیادی را برای رویداد خیریه فراهم کنند

8. Two people may have identical opportunity sets ex ante but have different ex post outcomes.
[ترجمه ترگمان]دو نفر ممکن است فرصت یکسانی داشته باشند اما دارای پیامدهای پست قبلی متفاوتی هستند
[ترجمه گوگل]دو نفر ممکن است مجموعه فرصت های یکسان ex ante را داشته باشند، اما نتایج ex post متفاوت دارند

9. A few years ago, the pope upped the ante and added a written loyalty oath to him and his every pronouncement.
[ترجمه ترگمان]چند سال پیش، پاپ مبلغ خوانده را بالا برد و یک تعهد وفاداری مکتوب را به او و هر اظهار نظر خود افزود
[ترجمه گوگل]چند سال پیش، پاپ بالا بردن آنیته و یک سوگند وفاداری نوشته شده به او و هر تلفظ او اضافه شده است

10. We might refer to this as the ex ante demand for bank lending.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم به این مساله به عنوان درخواست مبلغ پیش بینی شده برای وام دهی بانکی اشاره کنیم
[ترجمه گوگل]ما ممکن است به این تقاضا برای پیش بینی تقاضا برای وام بانکی اشاره کنیم

11. Planning can balance demand and supply ex ante rather than ex post, so avoiding substantial waste of resources.
[ترجمه ترگمان]برنامه ریزی می تواند تقاضا و عرضه پیش بینی شده را به جای پست قبلی، به طوری که از هدر دادن منابع قابل توجه منابع اجتناب می کند، متعادل کند
[ترجمه گوگل]برنامه ریزی می تواند تقاضا و عرضه ex ante را بجای ex post تعادل کند، بنابراین از هدر رفتن منابع قابل توجهی اجتناب می شود

12. Palmer's contribution was to up the ante.
[ترجمه ترگمان]تقاضای پالمر برای افزایش پیش بینی شده بود
[ترجمه گوگل]سهم پالمر برای بالا بردن آن بود

13. The threat of this ex ante can then be used to ensure adherence to the agreement.
[ترجمه ترگمان]سپس تهدید این مبلغ خوانده را می توان برای تضمین انطباق با این قرارداد مورد استفاده قرار داد
[ترجمه گوگل]تهدید از این ex ante پس از آن می تواند مورد استفاده قرار گیرد برای اطمینان از پیوستن به توافق نامه

14. Sometimes the parents upped the ante.
[ترجمه ترگمان]گاهی پدر و مادر مبلغ خوانده را بالا بردند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات والدین پیش از آن قرار داشتند

اصطلاحات

ante up

(عامیانه) پرداختن، سهم خود را دادن، دانگ دادن


to raise (or up) the ante

1- (پوکر) توپ زدن 2- (مذاکرات یا دعوی‌ها) بر خواسته‌های خود افزودن، ادعای خود را زیادتر کردن


پیشنهاد کاربران

دست پیش گرفتن میشه one upmanship

دست پیش را گرفتن



کلمات دیگر: