1. an elect group of intelectuals and artists
گروه دستچین شده ای از اندیشمندان و هنرمندان
2. to elect a chairman
رئیس انتخاب کردن
3. to elect souls a savior will come
یک نفر ناجی به سراغ ارواح رستگاران خواهد آمد.
4. the elect
1- نخبگان،دستچین شدگان،ممتازها،فرمندان 2- (الهیات) برگزیدگان خدا،رستگاران،مقربان درگاه خدا
5. we must elect truly popular representatives
بایستی نمایندگانی انتخاب کنیم که واقعا مردمی باشند.
6. the workers here elect and control their bosses
در اینجا کارگران مدیران خود را انتخاب و کنترل می کنند.
7. the emperor was the elect of god
امپراطور،برگزیده ی خداوند بود.
8. First-year students may elect French, Spanish, or German.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان سال اول ممکن است فرانسوی، اسپانیایی و یا آلمانی را انتخاب کنند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان سال اول ممکن است فرانسوی، اسپانیایی یا آلمانی را انتخاب کنند
9. The purpose of this meeting is to elect a new chairman.
[ترجمه ترگمان]هدف از این نشست انتخاب رئیس جدید است
[ترجمه گوگل]هدف این جلسه، انتخاب ریاست جدید است
10. Voters always elect the candidate most tuned in to their needs.
[ترجمه ترگمان]رای دهندگان همواره نامزد را برای نیازهای خود انتخاب می کنند
[ترجمه گوگل]رأی دهندگان همیشه کاندیدانی را که بیشتر به نیازهایشان نیاز دارند، انتخاب می کنند
11. Unions would elect their leadership by secret postal ballot.
[ترجمه ترگمان]اتحادیه ها رهبری خود را از طریق صندوق پستی مخفی انتخاب خواهند کرد
[ترجمه گوگل]اتحادیه ها رهبری خود را با رای گیری پست های مخفی انتخاب می کنند
12. Increasing numbers of people elect to work from home nowadays.
[ترجمه ترگمان]امروزه تعداد زیادی از مردم انتخاب می کنند که از خانه کار کنند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر تعداد بیشتری از مردم از امروز به خانه می روند
13. You can elect to delete the message or save it.
[ترجمه ترگمان]می توانید پیغام را حذف کنید یا آن را ذخیره کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید پیام را حذف کنید یا آن را ذخیره کنید
14. Who's going to elect a geriatric President?
[ترجمه ترگمان]کی می خواد با یک خانم مسن انتخاب کنه؟
[ترجمه گوگل]چه کسی رئیس جمهور سالخورده را انتخاب می کند؟
15. Delegates are regarded as mandated by those who elect them to support specific policies and to return to explain their subsequent decisions.
[ترجمه ترگمان]هیات ها به صورت اجباری توسط کسانی که آن ها را انتخاب می کنند تا از سیاست های خاص حمایت کنند و برای توضیح تصمیمات بعدی خود بازگردند
[ترجمه گوگل]نمایندگان به عنوان کسانی که آنها را برای پشتیبانی از سیاست های خاص انتخاب می کنند و به تصمیم گیری های بعدی خود توضیح می دهند، مورد تایید قرار می گیرند
16. They can elect legislators who have the power to impose their will on judges through one means or another.
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند نمایندگانی را انتخاب کنند که قدرت تحمیل اراده خود به قضات را از طریق یک ابزار یا ابزار دیگر داشته باشند
[ترجمه گوگل]آنها می توانند قانونگذاران را انتخاب کنند که توانایی تحمیل اراده خود را به قضات از طریق یک وسیله یا دیگری دارند
17. Clinton's past indiscipline helped to elect Bush.
[ترجمه ترگمان]indiscipline گذشته کلینتون به انتخاب بوش کمک کرد
[ترجمه گوگل]ریاکاری گذشته کلینتون به انتخاب بوش کمک کرد
18. Otherwise we just elect a few representatives who can totally ignore our wishes for several years after we have counted the votes.
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، ما فقط چند نماینده را انتخاب می کنیم که پس از شمارش آرا به طور کامل خواسته های ما را نادیده بگیرند
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، ما فقط تعداد کمی از نمایندگان را انتخاب می کنیم که می توانند سال ها پس از رای گیری ما شمارشان را کاملا از خواسته هایمان نادیده بگیرند