کلمه جو
صفحه اصلی

backwash


معنی : موج، مراجعت موج
معانی دیگر : واکنش و جنجال (در اثر عمل یا رویدادی)، پیامد بد، پسخیز، پس زده شدن آب (در اثر حرکت کشتی یا پارو و غیره)، پسخیزآب، پس موج، موجی که از ساحل به سوی دریا بر می گردد، پس زده شدن هوا (در اثر حرکت پروانه ی هواپیما و غیره)، پس موج هوا، اضطراب یا اشفتگی بعداز انجام عملی، عواقب

انگلیسی به فارسی

بازگشت موج، اضطراب یا آشفتگی بعد از انجام عملی، عواقب


پشت سر هم، موج، مراجعت موج


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: in nautical terminology, water that an oar, propeller, or the like pushes toward the rear of a boat.
مشابه: wake, wash

(2) تعریف: in aeronautical terminology, air that a propeller, jet engine, or the like pushes toward the rear of an airplane.

(3) تعریف: an outcome, esp. one that is unexpected, secondary, or undesired.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: backwashes, backwashing, backwashed
• : تعریف: to affect with backwash.

• backflow of water; aftereffect, result
the backwash is the water from waves that are moving back into the sea.
the backwash of a boat is the wave that spreads behind it on either side as it moves through the water.
the backwash of an event or situation is an unpleasant situation that exists after it and as a result of it.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] پسروی آب دریا پسروی آب دریا به پایین ساحل که متعاقب شکستن موجی صورت می گیرد
[آب و خاک] پس شویی
[مهندسی گاز] شستشوی (باجریان) معکوس
[نساجی] شستشوی ثانویه

مترادف و متضاد

موج (اسم)
backwash, wave, orgy, surge, corrugation, billow, cockle

مراجعت موج (اسم)
backwash

repercussion


Synonyms: aftermath, result, wake


جملات نمونه

1. food shortages in the backwash of the war
کمبود مواد غذایی در نتیجه ی جنگ

2. The water-skier was caught in the backwash from a passing motorboat.
[ترجمه ترگمان]اسکی باز از یک قایق موتوری در حال عبور از قایق موتوری عبور کرد
[ترجمه گوگل]اسکی باز آب در عقب از یک قایق تفریحی عبور می کرد

3. The economic and political backwash of the war is still being felt.
[ترجمه ترگمان]موج اقتصادی و سیاسی جنگ هنوز احساس می شود
[ترجمه گوگل]هنوز هم احساس خستگی اقتصادی و سیاسی جنگ است

4. Backwash the swimming pool's filters regularly.
[ترجمه ترگمان]به طور مرتب فیلترهای استخر را تمیز کنید
[ترجمه گوگل]فیلترهای شنا استخر را به طور منظم بطور واضح بشویید

5. There is a backwash to all this, however: as a stage-show they are less than shadow-puppets on the wall.
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک موج در برابر همه اینها وجود دارد: به عنوان یک صحنه - نشان می دهد که آن ها کم تر از shadow بر روی دیوار هستند
[ترجمه گوگل]با این حال، به نظر می رسد یک واکنش برگشتی وجود دارد: به عنوان یک نمایش صحنه آنها کمتر از سایه عروسک ها بر روی دیوار است

6. I don't want to be left in the backwash when Gilson realizes the company's going bankrupt.
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم که در پس موج از جا رها شوم که گیلسون این شرکت را ورشکسته اعلام کرده
[ترجمه گوگل]من نمیخواهم در خلع سیلاب باقی بمانم زمانی که گیلسون متوجه ورشکستگی این شرکت می شود

7. A backwash of heated air caressed Jaq's face.
[ترجمه ترگمان]موجی از هوای گرم چهره Jaq را نوازش می داد
[ترجمه گوگل]یک واکنش خفیف هوای گرم چهره جک را پر کرد

8. Rinse Backwash - The skid is refilled with feed water and back washed to remove residual chemical.
[ترجمه ترگمان]Rinse backwash - آب با آب تغذیه می شود و دوباره شسته می شود تا مواد شیمیایی باقی مانده را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]شستشو - شستشو با آب تغذیه شده و دوباره شسته می شود تا مواد شیمیایی باقی مانده را حذف کند

9. Historically, settled coagulation wastes and backwash waters had been disposed of without treatment.
[ترجمه ترگمان]از نظر تاریخی، coagulation، wastes را حل و فصل کرده بود، و آب های آن بدون درمان از بین رفته بود
[ترجمه گوگل]از لحاظ تاریخی، زباله های انعقادی حل شده و آب های پشت سر هم بدون درمان درمان شده اند

10. A so - called backwash is a research about a kind of test impacts language teaching and learning.
[ترجمه ترگمان]یک موج رو به اصطلاح، یک تحقیق در مورد نوع آزمون و یادگیری زبان است
[ترجمه گوگل]به اصطلاح backwash یک تحقیق در مورد نوع تست تأثیر آموزش زبان و یادگیری است

11. Famine is not the only backwash of drought in Africa.
[ترجمه ترگمان]قحطی تنها موج ناشی از خشکسالی در آفریقا نیست
[ترجمه گوگل]قحطی تنها تنش خشکسالی در آفریقا نیست

12. Can automatically remove and small particles, unlike backwash strainers.
[ترجمه ترگمان]می تواند به طور اتوماتیک ذرات کوچک را حذف کند، بر خلاف امواج پس از موج
[ترجمه گوگل]به طور خودکار می تواند ذرات کوچک، بر خلاف ساینده های backwash

13. Backwash - The skid is back washed to remove excess solids and maximize the chemical cleaning efficiency.
[ترجمه ترگمان]backwash - The برای حذف جامدات اضافی و حداکثر سازی کارآیی تمیز کردن مواد شیمیایی شسته می شود
[ترجمه گوگل]Backwash - مخزن شسته شده برای حذف مواد جامد اضافی و به حداکثر رساندن راندمان تمیز کردن شیمیایی

14. The backwash waste is drained to the regular waste outlet.
[ترجمه ترگمان]ضایعات پس از عبور از امواج به خروجی منظم تخلیه می شوند
[ترجمه گوگل]زباله های برگشتی به دفع زباله های معمولی تخلیه می شود

food shortages in the backwash of the war

کمبود مواد غذایی در نتیجه‌ی جنگ


پیشنهاد کاربران

اضطراب یا آشفتگی بعد انجام عملی ، مراجعت موج ، عواقب

دهنی و پسمانده کسی

آب برگردانده شده از دهان به داخل لیوان یا بطری.


کلمات دیگر: