کلمه جو
صفحه اصلی

schist


معنی : شیست متورق
معانی دیگر : (سنگ شناسی) شیست، اردوال، shist مع

انگلیسی به فارسی

( shist ) (معدن) شیست متورق


شیست، شیست متورق


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any of several metamorphic rocks made up of thin, roughly parallel mineral layers that split easily.

• any metamorphic crystalline rock that can be easily split into layers

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] شیست - سنگ لوح - اردوال - پلمه سنگ
[نفت] شیست

مترادف و متضاد

شیست متورق (اسم)
schist

جملات نمونه

1. The main rock types include granulitite, mica schist, epidote-plagioclase amphibolite, itabirite and marble.
[ترجمه ترگمان]انواع سنگ اصلی شامل granulitite، schist میکا، epidote - plagioclase، itabirite و مرمر هستند
[ترجمه گوگل]انواع اصلی سنگ عبارتند از گرانولیتیت، میکا شیست، اپیدوت-پلاژیوکلاز آمفیبولیت، ایتابیریت و سنگ مرمر

2. The pyroclastic rock fragments comprise quartzite, schist, gneiss, basalt, andesite, rhyolite and quartz.
[ترجمه ترگمان]قطعات سنگی pyroclastic شامل quartzite، schist، gneiss، بازالت، andesite، rhyolite و کوارتز هستند
[ترجمه گوگل]قطعات سنگی پری کلاسیک شامل کوارتزیت، شیست، گنیس، بازالت، آندزیت، ریولیت و کوارتز است

3. Schist, a metamorphic rock, contains mineral crystals that can be seen by the naked eye.
[ترجمه ترگمان]schist، یک سنگ metamorphic حاوی بلوره ای معدنی است که با چشم غیر مسلح دیده می شود
[ترجمه گوگل]شیست، یک سنگ دگرگونی، حاوی کریستال های معدنی است که توسط چشم غیر مسلح دیده می شود

4. The talc - schist, talcmarble and biotite - schist are the most favourable hosting rocks to mineralization.
[ترجمه ترگمان]سنگ talc، talcmarble، talcmarble و biotite بیش ترین مطلوبیت را برای کانی سازی برخوردار هستند
[ترجمه گوگل]تالک - شیست، تالک متراکم و زیستی - شیست، بهترین سنگهای میزبان برای کانی سازی هستند

5. That suit of schist contans a large number of abundant aluminium mineral: staurolite, almandine and biotite, so the primitive is mostly clayrock.
[ترجمه ترگمان]این روش برای schist تعداد زیادی از مواد معدنی غنی از آلومینیوم است: staurolite، almandine و biotite، بنابراین بدوی عمدتا clayrock است
[ترجمه گوگل]این کت و شلوار از شاخساره تعداد زیادی از فراورده های معدنی آلومینیوم استوولیت، almandine و بیوتیت است، بنابراین ابتدایی عمدتا clayrock است

6. The lithology of B petrofabric is schist interlated with marble, quartzite.
[ترجمه ترگمان]The B petrofabric schist interlated با سنگ مرمر، quartzite است
[ترجمه گوگل]سنگ شناسی B petrofabric با مواد معدنی سنگ مرمر، کوارتز مخلوط شده است

7. The middle Proterozoic crystalline schist series in the Panzhihua - Xichang region has undergone progressive regional metamorphism.
[ترجمه ترگمان]مجموعه schist بلوری middle در منطقه Panzhihua - Xichang در منطقه progressive regional قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]سریهای شیستی بلورین پروستروزیو در منطقه Panzhihua - Xichang تحت تاثیر دگرگونی منطقه ای مترقی قرار گرفته است

8. The terroir of rocky clay limestone soil with schist, and a typically Mediterranean climate.
[ترجمه ترگمان]The خاک سنگ آهک خاک رس سنگی با سنگ لوح و آب و هوای مدیترانه ای معمول است
[ترجمه گوگل]تراوین سنگ آهک خاک رس سنگی با شیدایی و آب و هوای معمولی مدیترانه ای است

9. The minerals are disseminated in the schist and hornfelsed schist near the dolerite contact.
[ترجمه ترگمان]مواد معدنی در the و schist در نزدیکی سطح تماس dolerite توزیع شده اند
[ترجمه گوگل]مواد معدنی در شاخه های شیست و شاخ و برگ در نزدیکی دالریت انتشار می یابند

10. They are in fact metamorphosed rocks, predominantly schist, amphibolites, granites and sand stones and Muruwa Precambrian.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حقیقت سنگ های metamorphosed، predominantly، amphibolites، granites، stones و sand Precambrian هستند
[ترجمه گوگل]آنها در واقع سنگ های دگرگون شده، عمدتا شید، آمفیبولیت ها، گرانیت ها و سنگ های ماسه ای و پرکامبرین مورویا هستند

11. Maoduqing gold deposit occurred in the green schist and marble stratum belt of paleoprotozoic Inner Mongolia.
[ترجمه ترگمان]کانسار طلای Maoduqing در کمربند سبز و کمربند لایه مرمر مغولستان مرکزی رخ داد
[ترجمه گوگل]سپرده طلا Maoduqing در کمربند سبز شیست و سنگ مرمر پوئروپرتوزوکی داخلی مغولستان رخ داده است

12. Near the waterline, the rushing waters have polished the schist to gunmetal, and carved it into fantastic flutes and chambers.
[ترجمه ترگمان]در نزدیکی سطح آب، آب های خروشان the را با schist صیقل می دهند و در فلوت و فلوت جادویی حک می کنند
[ترجمه گوگل]در نزدیکی خط ابری، آبهای عجیب و غریب شیست را به فلزات سنگین پرداخت می کنند و آن را به فلاش های فوق العاده و اتاق های چوبی می چسبانند

13. The rocks from the Group Complex have been highly metamorphosed into the green schist facies.
[ترجمه ترگمان]سنگ ها از مجتمع گروه به شدت به نمودار رخساره های سبز تبدیل شده اند
[ترجمه گوگل]سنگهای مجتمع گروهی به طور گسترده در رخساره های سبز سبز دگرگون شده اند

14. Early ductile deformation is characterized by dislocation glide, twinning displacement and recrystallization, forming schist and mylonite.
[ترجمه ترگمان]تغییر شکل چکش خواری اولیه با جابجایی نابجایی، جابجایی چرخشی و recrystallization، تشکیل schist و mylonite مشخص می شود
[ترجمه گوگل]تغییر شکل زودرس با تغییر شکل جابجایی، جابجایی دوطرفه و کریستالیزاسیون، شکل دادن شیست و میلونیت مشخص می شود

15. Ore - forming materials of galena are from country rocks, that is biotite schist and garnet biotite schist.
[ترجمه ترگمان]مواد تشکیل دهنده سنگ of از صخره های کشور هستند که دارای schist biotite و schist biotite می باشند
[ترجمه گوگل]مواد تشکیل دهنده سنگ معدن گالینا از سنگ های کشور است که شیست بیوتیت شیست و گارنت زیستی است


کلمات دیگر: