1. arctic equipment and clothing
دست افزار و تن پوش مقاوم در مقابل سرمای شدید (شمالگانی)
2. fied equipment
ابزار صحرایی
3. military equipment
ساز و برگ نظامی
4. obsolete equipment
ابزار کهنه
5. office equipment
لوازم دفتر (یا اداره)
6. sports equipment
وسایل ورزشی
7. camping equipment
تجهیزات اردو (مثل چادر و کیسه خواب و چراغ قوه و غیره)
8. plant and equipment
کارخانه و تجهیزات آن
9. the building and equipment of the library
ساختن و افزارمند سازی کتابخانه
10. a hospital with modern equipment
بیمارستانی با تجهیزات نوین
11. to prepare the necessary equipment for con- struction
وسایل لازم برای بنایی را فراهم کردن
12. they don't seem to have the intellectual equipment for the task
به نظر نمی رسد که توانایی فکری این کار را داشته باشند.
13. to indent on the company for new equipment
از شرکت درخواست تجهیزات تازه کردن
14. The equipment had to be dismantled and reassembled at each new location.
[ترجمه ترگمان]تجهیزات باید از هم جدا شده و در هر مکان جدیدی جمع شوند
[ترجمه گوگل]این تجهیزات باید برداشته شود و دوباره در هر مکان جدید دوباره نصب شود
15. Periodic checks are carried out on the equipment.
[ترجمه ترگمان]بررسی های دوره ای بر روی تجهیزات انجام می شود
[ترجمه گوگل]چک کردن دوره ای بر روی تجهیزات انجام می شود
16. Sailors have special equipment to help them navigate.
[ترجمه ترگمان]ملوانان، تجهیزات ویژه ای برای کمک به آن ها دارند
[ترجمه گوگل]دریانوردان تجهیزات ویژه ای برای کمک به آنها در حرکت دارند
17. The equipment is checked on a regular basis.
[ترجمه ترگمان]تجهیزات به طور منظم چک می شوند
[ترجمه گوگل]تجهیزات به صورت منظم بررسی می شوند
18. There isn't much equipment. We're going to have to improvise.
[ترجمه ترگمان]تجهیزات زیادی نیست باید کاری کنیم
[ترجمه گوگل]تجهیزات زیادی وجود ندارد ما قصد داریم بداهه بکشیم
19. Familiarise yourself with the new equipment before you attend to use it.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه بتوانید از آن استفاده کنید، خود را با تجهیزات جدید مقایسه کنید
[ترجمه گوگل]قبل از حضور شما در استفاده از این تجهیزات، خودتان را با تجهیزات جدید آشنا کنید