کلمه جو
صفحه اصلی

adjustable


معنی : تنظیم پذیر، تعدیل پذیر
معانی دیگر : تعدیل پذیر، تنظیم پذیر

انگلیسی به فارسی

تعدیل‌پذیر، تنظیم‌پذیر


قابل تنظیم، تنظیم پذیر، تعدیل پذیر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of adjust.

• capable of being adjusted
if something is adjustable, it can be changed to different positions.

دیکشنری تخصصی

[سینما] قابل تنظیم
[برق و الکترونیک] قابل تنظیم
[مهندسی گاز] قابلیت تنظیم، قابل تطبیق
[نساجی] قابل تنظیم - قابل تطبیق
[ریاضیات] قابل تنظیم، قابل تطبیق، قابل تعدیل
[پلیمر] قابل تنظیم

مترادف و متضاد

تنظیم پذیر (صفت)
adjustable, tunable, tuneable

تعدیل پذیر (صفت)
adjustable

alterable


Synonyms: accommodating, adaptable, changeable, conformable, flexible, malleable, modifiable, pliable, tractable


جملات نمونه

1. An adjustable spanner should do the job.
[ترجمه ترگمان]یک آچار قابل تنظیم باید این کار را انجام دهد
[ترجمه گوگل]یک کلید قابل تنظیم باید این کار را انجام دهد

2. The bags have adjustable shoulder straps.
[ترجمه ترگمان]این کیسه ها دارای تسمه های شانه قابل تنظیم هستند
[ترجمه گوگل]کیسه های شانه های قابل تنظیم

3. More expensive cameras have adjustable focusing.
[ترجمه ترگمان]دوربین های گران قیمت بیشتری با تمرکز قابل تنظیم هستند
[ترجمه گوگل]دوربین های گران تر دارای تمرکز قابل تنظیم هستند

4. The chair has the virtue of being adjustable.
[ترجمه ترگمان]صندلی این خاصیت را دارد که قابل تنظیم باشد
[ترجمه گوگل]صندلی فضیلت قابل تنظیم است

5. The height of the steering wheel is adjustable.
[ترجمه ترگمان]ارتفاع فرمان قابل تنظیم است
[ترجمه گوگل]ارتفاع فرمان قابل تنظیم است

6. The height of the bicycle seat is adjustable.
[ترجمه ترگمان]ارتفاع صندلی دوچرخه قابل تنظیم است
[ترجمه گوگل]ارتفاع صندلی دوچرخه قابل تنظیم است

7. This seat has the virtue of being adjustable.
[ترجمه ترگمان]این صندلی خاصیت قابل تنظیم دارد
[ترجمه گوگل]این صندلی فضیلت قابل تنظیم است

8. My car has an adjustable steering column.
[ترجمه ترگمان]ماشین من ستون فرمان قابل تنظیم دارد
[ترجمه گوگل]ماشین من دارای ستون فرمان قابل تنظیم است

9. The straps are fully adjustable to fit any size.
[ترجمه ترگمان]بندها کاملا قابل تنظیم هستند تا با هر اندازه مناسب باشند
[ترجمه گوگل]تسمه به طور کامل قابل تنظیم به هر اندازه است

10. Is the strap on this helmet adjustable?
[ترجمه ترگمان]the رو تنظیم کرده؟
[ترجمه گوگل]آیا بند این کلاه ایمنی قابل تنظیم است؟

11. Gas cookers are adjustable in height to line up with your kitchen work top.
[ترجمه ترگمان]اجاق گاز در ارتفاع قابل تنظیم قرار دارد تا در بالای سر کار آشپزخانه تان قرار بگیرد
[ترجمه گوگل]اجاق گاز در ارتفاع قابل تنظیم است تا با کار آشپزخانه شما هماهنگ باشد

12. The car has an adjustable steering column.
[ترجمه ترگمان]خودرو ستون فرمان قابل تنظیم دارد
[ترجمه گوگل]ماشین دارای یک فرمان قابل تنظیم است

13. The pilots sit high on adjustable seats for the best panorama, and their doors have vertically-sliding Perspex windows and integral arm-rests.
[ترجمه ترگمان]خلبان ها در صندلی قابل تنظیم برای بهترین چشم انداز می نشینند و درها به صورت عمودی از پنجره perspex و بازوی انتگرالی به صورت عمودی قرار دارند
[ترجمه گوگل]خلبانان در بالای صندلی های قابل تنظیم برای بهترین پانوراما قرار می گیرند و درهایشان دارای پنجره های Perspex به صورت عمودی و بازوی مجاور هستند

14. Many manufacturers offer packs with adjustable harnesses, allowing the wearer to get the correct fit.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از تولید کننده ها packs را با harnesses قابل تنظیم پیشنهاد می کنند و اجازه می دهند که پوشنده لباس مناسب باشد
[ترجمه گوگل]بسیاری از تولید کننده ها بسته بندی هایی با جاروهای قابل تنظیم ارائه می دهند که به کاربر اجازه می دهد مناسب را بدست آورد

15. Accordingly managed floating was generally adopted when the adjustable peg was abandoned.
[ترجمه ترگمان]از این رو، هنگامی که میخ قابل تنظیم رها شد، شناور شناور به طور کلی مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]شناورهای مدیریت شده به طور کلی وقتی که محوطه قابل تنظیم را رها کرد، به تصویب رسید

پیشنهاد کاربران

Able to adjust
• قابل تنظیم •
You can raise the microphone or lower it. It's adjustable.
• تو میتونی میکروفون رو بالاتر بگیری یا بلند ترش کنی. ( صدا رو جوری تنظیم کنی که بلند تر بشه ) اون قابل تنظیمه •


کلمات دیگر: