1. the limits of barometric variation
حدود دگرسانی بارومتری
2. Boiling points vary according to the barometric or atmospheric pressure.
[ترجمه ترگمان]نقاط جوش با توجه به فشار جوی یا جوی تفاوت دارند
[ترجمه گوگل]نقاط جوش بر حسب فشارسنج یا فشار اتمسفر متفاوت است
3. There are several barometric pressure water bottles on the tea table in his drawing room.
[ترجمه ترگمان]چندین بطری آب فشار جوی بر روی میز چای در اتاق پذیرایی او وجود دارد
[ترجمه گوگل]چندین بطری آب فشار سنج بر روی میز چای در اتاق نشیمن خود وجود دارد
4. It was more a barometric condition.
[ترجمه ترگمان]بیشتر فشار هوا بود
[ترجمه گوگل]این یک شرایط بارومتری بود
5. By default, the Kestrel will record the barometric pressure and other settings hourly.
[ترجمه ترگمان]به طور پیش فرض، kestrel فشار جوی و سایر تنظیمات ساعت را ضبط خواهد کرد
[ترجمه گوگل]به طور پیش فرض، Kestrel فشار فشار سنج و سایر تنظیمات را یک بار ثبت می کند
6. A barometric altimeter indicates height above sea level or some other selected elevation.
[ترجمه ترگمان]A جوی ارتفاع بالاتر از سطح دریا و یا برخی از ارتفاع انتخاب شده دیگر را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]ارتفاع سنج سنج فشار سنج نشان می دهد ارتفاع بالاتر از سطح دریا و یا برخی از ارتفاع انتخاب شده دیگر
7. The application of detecting high frequency barometric pulse isdiscribed.
[ترجمه ترگمان]کاربرد ردیابی پالس barometric فرکانس بالا
[ترجمه گوگل]کاربرد تشخیص پالس فشارسنجی با فرکانس بالا به شرح زیر است
8. The barometric pressure thirty point zero eight and rising.
[ترجمه ترگمان]فشار جوی سی و هشت نقطه صفر و در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]فشار سنج 70 نقطه صفر هشت و افزایش می یابد
9. The relationship between this barometric efficiency and phase lag and the other parameters of well-aquifer system are discussed.
[ترجمه ترگمان]رابطه بین این efficiency جوی و تاخیر فاز و دیگر پارامترهای سیستم آبخوان مشخص شده است
[ترجمه گوگل]رابطه بین این بازده بارومتر و فاصله زمان فاز و پارامترهای دیگر سیستم آب آشامیدنی مورد بحث قرار گرفته است
10. Barometric price leadership is distinguished by change in the identity of the leader.
[ترجمه ترگمان]رهبری قیمت Barometric با تغییر در هویت رهبر متمایز می شود
[ترجمه گوگل]رهبری قیمت بارومتر با تغییر در هویت رهبر مشخص می شود
11. Since the material of atmospheric condenser, barometric discharge pipe, pump casing of follow-up water ring vacuum pump, impeller, and moisture tank was upgraded and anticorrosive p. . .
[ترجمه ترگمان]از آنجایی که مواد کندانسور اتمسفر، لوله تخلیه جوی، بدنه پمپ دارای پمپ خلا، پمپ خلا، پروانه، و مخزن رطوبت در حال ارتقا و anticorrosive p بودند
[ترجمه گوگل]از آنجا که مواد خازن جوی، لوله فشار گاز فشار، کوره پمپ پمپ خلاء حلقه آب، پروانه و مخزن رطوبت ارتقا داده شده و ضد خوردگی p
12. The barometric brake system is the most familiar power servo brake system.
[ترجمه ترگمان]سیستم ترمز جوی the سیستم ترمز دستی است
[ترجمه گوگل]سیستم ترمز فشارسنجی آشنا ترین سیستم ترمز سرو موتور است
13. Abstract: The application of detecting high frequency barometric pulse isdiscribed.
[ترجمه ترگمان]چکیده: کاربرد ردیابی پالس barometric فرکانس بالا
[ترجمه گوگل]چکیده: استفاده از تشخیص پالسهای فشارسنجی با فرکانس بالا مشخص شده است
14. Barometric Altimeter and Inertial Measurement Unit presentation.
[ترجمه ترگمان]Barometric Altimeter و ارایه واحد اندازه گیری Inertial
[ترجمه گوگل]نمایشگاه ارتفاع سنج و واحد اندازه گیری درونی