1. add a bit of salt!
یک ذره نمک بزن !
2. add an egg to bind the meat
برای به هم چسبیدن گوشت تخم مرغی به آن بزن.
3. add only a smell of garlic to the fish
فقط یک ذره سیر به ماهی بزن.
4. add salt to your own taste
به سلیقه ی خودتان نمک بزنید.
5. add some salt to the salad
قدری نمک سالاد را زیاد کن.
6. add two and four
دو و چهار را جمع کن.
7. add up the final totals
جمع های نهایی را به هم بیافزایید.
8. add in
به حساب آوردن،افزودن بر
9. add insult to injury
علاوه بر آسیب رساندن توهین هم کردن
10. add on
ضمیمه کردن،جزو چیز دیگر کردن
11. add up
1- سرجمع کردن،به هم افزودن 2- درست درآمدن
12. add up to
1- معنی دادن 2- بالغ شدن بر 3- رسیدن به،حاکی بودن 4- قابل قبول بودن
13. spices add flavor to food
ادویه به خوراک طعم می دهد.
14. to add insult to injury
علاوه بر آسیب رساندن توهین هم کردن،صدمه زدن و اهانت هم کردن
15. to add the numbers together
شماره ها را (با هم) جمع بستن
16. downtown offices add to the paralysis of the traffic
ادارات مرکز شهر فلج ایاب و ذهاب را تشدید می کنند.
17. he hastened to add (that) . . .
او با عجله اضافه کرد که . . . ،او به سرعت افزود که . . .
18. overly fertile families add to overpopulation
خانواده های بسیار پر بچه (مسئله ی) ازدیاد جمعیت را تشدید می کنند.
19. these figures don't add up
این ارقام درست در نمی آید.
20. it remains to add that. . .
فقط باید افزود که . . .
21. cream the potatoes and add vinegar
سیب زمینی ها را له کن و رویش سرکه بریز.
22. it is the onus of every scientist to add to the sum total of human knowledge
وظیفه ی هر دانشمند است که بر جمع دانش بشری بیافزاید.
23. eclectics who derive most of their theory from freud but add a little of young or adler
التقاط گرایانی که بیشتر نظریات خود را از فروید گرفته اند و کمی هم از یونگ یا ادلر به آن می افزایند
24. Most restaurants add a 10 per cent service charge.
[ترجمه ترگمان]اکثر رستوران ها هزینه خدمات ۱۰ درصد را اضافه می کنند
[ترجمه گوگل]بیشتر رستوران ها 10 درصد هزینه خدمات را اضافه می کنند
25. Shall I add your name to the list?
[ترجمه ترگمان]اسم شما را به لیست اضافه کنم؟
[ترجمه گوگل]نام من را به لیست اضافه کنم؟
26. Add a teaspoonful of mixed herbs.
[ترجمه ترگمان]دسته ای از گیاهان مخلوط را اضافه کنید
[ترجمه گوگل]یک قاشق چایخوری از سبزی های مخلوط اضافه کنید
27. Add fertilizer to enrich the soil.
[ترجمه ترگمان]کود را برای غنی سازی خاک اضافه کنید
[ترجمه گوگل]اضافه کردن کود برای غنی سازی خاک
28. Add the tea leaves and leave to infuse for five minutes.
[ترجمه ترگمان]برگ های چای را اضافه کنید و به مدت پنج دقیقه با آن ها تماس بگیرید
[ترجمه گوگل]برگ چای را اضافه کنید و به مدت پنج دقیقه تزریق کنید
29. Every single moment counts. When you add them all up, they equal your life.
[ترجمه ترگمان] هر لحظه به حساب میاد، وقتی همه شون رو جمع و جور کنی زندگی تو یک سان هستن
[ترجمه گوگل]هر بار لحظه شماری می کند هنگامی که همه آنها را اضافه می کنید، آنها زندگی شما را برابر می کنند
30. Add orange paint to get a warmer hue.
[ترجمه ترگمان]رنگ نارنجی را به رنگ گرم تر اضافه کنید
[ترجمه گوگل]رنگ نارنجی را به رنگ گرم تر برسانید