1. his elbow was poking out from under his torn shirt sleeve
آرنج او از زیر آستین پاره اش بیرون زده بود.
2. my scratched elbow itched and pricked
آرنج خراشیده ام می خارید و سوزن سوزن می شد.
3. at one's elbow
در دسترس،نزدیک،مجاور
4. get the elbow
(عامیانه) مورد بی وفایی قرار گرفتن،(توسط دوست یا یار) ترک شدن،طرد شدن
5. he jabbed his elbow into my side
با آرنج به من سیخونک زد.
6. to dig an elbow into someone's ribs
با آرنج به دنده ی (یا پهلوی) کسی زدن
7. give somebody the elbow
(عامیانه) مورد کم لطفی یا بی وفایی قرار دادن،طرد کردن،دور کردن (از خود)
8. he placed his right elbow on the table
او آرنج راست خود را روی میز قرار داد.
9. she leaned on her elbow
بر آرنج خود تکه داد.
10. more power to someone's elbow
(انگلیس - خودمانی) خدا کند موفق شود،دست علی به همراهش
11. his jacket was torn on the elbow
آرنج کت او پاره بود.
12. i will jog you with my elbow when it's time to go
هنگام رفتن که فرا برسد با آرنج به تو خواهم زد.
13. she sewed a patch to the elbow of my jacket
او یک وصله به آرنج کت من دوخت.
14. to bend the arm at the elbow
دست را از آرنج خم کردن
15. Her arm was bandaged from the elbow to the fingers.
[ترجمه Zero two] آرنج خود را تا نوک انگشتان باند پیچی کرده بود
[ترجمه ترگمان]دستش را باند پیچی کرده بود
[ترجمه گوگل]بازوی او از آرنج به انگشتان دست کشید
16. She poked her elbow into his ribs.
[ترجمه کیانا] 16. آرنجش را در دنده های او فرو کرد.
[ترجمه ترگمان]او آرنجش را به دنده هایش زد
[ترجمه گوگل]او آرنج خود را به دنده های خود زد
17. There's more elbow room in the restaurant since they extended it.
[ترجمه ترگمان]از زمانی که آن ها را بسط داده اند، یک اتاق دیگر در رستوران هست
[ترجمه گوگل]از آنجا که آنها آن را گسترش دادند، اتاق رستوران آرنج بیشتری وجود دارد
18. He rested one elbow on the wall as he spoke.
[ترجمه ترگمان]همچنان که حرف می زد، آرنجش را به دیوار تکیه داد
[ترجمه گوگل]همانطور که او گفت، او آرنج را روی دیوار قرار داد
19. It took a considerable amount of polish and elbow grease before the brass shone like new.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه برنجی مثل نو برق بزنند، مقدار زیادی روغن و روغن خورده بود
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه برنج به عنوان جدید ظاهر شود، میزان قابل توجهی از چربی لهستانی و آرنج را در بر گرفت
20. There was not much elbow room in the cockpit of a Snipe.
[ترجمه ترگمان]در کابین خلبان یک شکارچی زیاد نبود
[ترجمه گوگل]در کابین خلبان Snipe چندان زیادی وجود نداشت
21. I may have caught him with my elbow but it was just an accident.
[ترجمه ترگمان]ممکنه با آرنج من اونو گرفته باشه ولی فقط یه حادثه بود
[ترجمه گوگل]شاید او را با آرنج خود گرفتم، اما این فقط یک تصادف بود