کلمه جو
صفحه اصلی

injector


(شخص یا چیزی که تزریق یا درفشانی می کند) خلاننده، درفشانگر، درجهانگر، (مکانیک) سوخت پاش، افشانک، انژکتور، الت تزریق، اب سرزدن، تزریق کننده

انگلیسی به فارسی

(شخص یا چیزی که تزریق یا درفشانی می‌کند ) خلاننده، درفشانگر، درجهانگر، (مکانیک) سوخت پاش، افشانک، انژکتور


انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that injects; apparatus which injects water into a boiler; apparatus which injects fuel into an engine

دیکشنری تخصصی

[مهندسی گاز] تزریق کننده، وسیله تزریق
[معدن] فشانه (تهویه)

جملات نمونه

1. In the field, the tanker runs alongside the injector and feeds it via a short length of hose.
[ترجمه ترگمان]در این میدان، تانکر در کنار تزریق کننده قرار می گیرد و از طریق یک طول کوتاه از لوله آن را تغذیه می کند
[ترجمه گوگل]در این زمینه، تانکر در امتداد انژکتور اجرا می شود و از طریق یک طول کوتاه از شلنگ آن را تغذیه می کند

2. Each injector is suspended on a pivoting arm and depth control is hydraulic.
[ترجمه ترگمان]هر انژکتور به صورت دستی به حالت تعلیق در می آید و کنترل عمق هیدرولیکی است
[ترجمه گوگل]هر انژکتور بر روی یک برانکارد معلق است و عمق کنترل هیدرولیکی است

3. These were mainly intravenous injectors who first experimented with drugs in the late 1960s and early 1970s.
[ترجمه ترگمان]اینها عمدتا injectors تزریقی بودند که ابتدا در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ آزمایش مواد مخدر را انجام دادند
[ترجمه گوگل]اینها عمدتا تزریق وریدی بودند که ابتدا در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970 آزمایش مواد مخدر را انجام دادند

4. The Vredo range of shallow grassland injectors comprises four models.
[ترجمه ترگمان]محدوده Vredo of کم عمق grassland شامل چهار مدل است
[ترجمه گوگل]طیف Vredo از انژکتورهای چمن کم عمق شامل چهار مدل است

5. An electric - gasoline fuel injector technology products and manufacturing technologies.
[ترجمه ترگمان]یک تزریق کننده سوخت به سوخت بنزین و فن آوری های تولیدی
[ترجمه گوگل]محصولات فن آوری انژکتور سوخت بنزین و فن آوری های تولید

6. Chamber compatibility and injector durability involve the control of the combustion environment.
[ترجمه ترگمان]سازگاری اتاق و دوام injector، کنترل محیط احتراق را شامل می شود
[ترجمه گوگل]سازگاری اتاق و دوام انژکتور شامل کنترل محیط احتراق می شود

7. Objective:To observe the effect of holding one-off injector with full palm on the bacteria contamination of axenic drug liquid.
[ترجمه ترگمان]هدف: برای مشاهده اثر نگه داشتن یک انژکتور به طور کامل با کف دست در آلوده کردن باکتری of مایع axenic
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر نگه داشتن یک انژکتور با کف دست کامل بر روی آلودگی باکتری مایع دارو axenic

8. Fix the injector into the cylinder cover after repair.
[ترجمه ترگمان]تزریق کننده را در پوشش سیلندر بعد از تعمیر انجام دهید
[ترجمه گوگل]پس از تعمیر، انژکتور را به داخل سیلندر قرار دهید

9. Improved injector nozzles seal off better to keep the process leak - free and the molding operation dry.
[ترجمه ترگمان]nozzles injector بهبود یافته بهتر است تا فرآیند نشت را ادامه داده و عملیات ریخته گری را خشک نگه دارد
[ترجمه گوگل]نازل های انژکتور بهبود یافته بهتر است برای حفظ روند نشت آزاد و عملیات قالب گیری خشک شود

10. Who can tell me the principle of vacuum injector in the turbine?
[ترجمه ترگمان]چه کسی می تواند اصل of خلا را در توربین به من بگوید؟
[ترجمه گوگل]چه کسی می تواند اصل انژکتور خلاء را در توربین به من بگوید؟

11. The test board of main generator engine fuel injector to be fixed near fuel oil purifier for operating safety and easily.
[ترجمه ترگمان]تخته تست کننده سوخت موتور ژنراتور، در نزدیکی سکوی نفتی سوختی برای ایمنی عملیاتی و به راحتی نصب خواهد شد
[ترجمه گوگل]هیئت آزمون موتور اصلی ژنراتور موتور تزریق سوخت را در نزدیکی تصفیه روغن سوخت برای ایمنی و راحتی عمل ثابت

12. To compare with other kinds of fault injector, this new method of fault injection have the merits of easy to manipulate and control, real-time fault injection and online analysis.
[ترجمه ترگمان]برای مقایسه با سایر انواع تزریق کننده خطا، این روش جدید تزریق خطا دارای مزایای کنترل و کنترل، تزریق خطا در زمان حقیقی و آنالیز آنلاین است
[ترجمه گوگل]برای مقایسه با سایر انواع انژکتور خطا، این روش جدید تزریق خطا دارای قابلیت کنترل و تزریق خطا در زمان واقعی و تجزیه و تحلیل آنلاین است

13. If tailing is observed, repeat the injector installation process.
[ترجمه ترگمان]اگر پسماند مشاهده می شود، فرآیند نصب کننده را تکرار کنید
[ترجمه گوگل]اگر تلقیح مشاهده شده است، فرآیند نصب انژکتور را تکرار کنید

14. Finally, the mould for handspike of injector as a example is presented to validate the correctness and feasibility of this system.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، قالب برای handspike of به عنوان مثال، برای اعتبار سنجی و امکان پذیر بودن این سیستم ارائه می شود
[ترجمه گوگل]در نهایت، قالب برای اسپری انژکتور به عنوان مثال برای اعتبار صحت و امکان سنجی این سیستم ارائه شده است


کلمات دیگر: