کلمه جو
صفحه اصلی

lignite


معنی : ذغال سنگ چوب نما، نوعی ذغال سنگ، ذغال قهوهای
معانی دیگر : لیگنیت (زغال سنگ قهوه ای)

انگلیسی به فارسی

ذغال قهوه ای، (معدن) نوعی ذغال سنگ، ذغال سنگ چوب نما


لیگنیت، ذغال سنگ چوب نما، نوعی ذغال سنگ، ذغال قهوهای


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: lignitic (adj.)
• : تعریف: a brownish black coal of low density that contains wood.

• soft dark brown coal

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] لیگنیت - زغالسنگ چوبنما - زغال قهوه ای - زغال نارس - لینیت
[نفت] لینییت
[پلیمر] زغال سنگ چوب نما

مترادف و متضاد

ذغال سنگ چوب نما (اسم)
lignite

نوعی ذغال سنگ (اسم)
lignite

ذغال قهوهای (اسم)
lignite

جملات نمونه

1. The proposed lignite development in Northern Ireland is strongly in line with Thatcherite ideology.
[ترجمه ترگمان]توسعه lignite پیشنهادی در ایرلند شمالی به شدت با ایدئولوژی Thatcherite همخوانی دارد
[ترجمه گوگل]توسعه زغال سنگ پیشنهادی در ایرلند شمالی به شدت با ایدئولوژی تاچریتی مطابقت دارد

2. For dry distillation of coal or lignite and
[ترجمه ترگمان]برای تقطیر خشک ذغال سنگ یا lignite
[ترجمه گوگل]برای تقطیر خشک ذغال سنگ یا زغالسنگ و

3. The Montagne is dotted with small lignite mines, many deserted, which have traditionally supplied the Champagne grower.
[ترجمه ترگمان]این استان با مین های زمینی کوچک پر شده است، بسیاری متروک، که به طور سنتی مزارع شامپاین را تامین می کنند
[ترجمه گوگل]Montagne با معادن کوچک سنگ قیمتی خرد شده، بسیاری از بیابان، که به طور سنتی تولید کننده شامپاین عرضه شده است

4. Commercially viable deposits of lignite were confined to the area around Lough Neagh in the early 1980s.
[ترجمه ترگمان]از نظر تجاری، رسوبات ماندگار of در اوایل دهه ۱۹۸۰ به منطقه ای پیرامون Lough Neagh محدود شدند
[ترجمه گوگل]رسوبات قابل احیاء لجن بستر در اوایل دهه 1980 به منطقه اطراف لوه ناق محدود شد

5. Major discoveries of Tertiary lignite have recently been made in Northern Ireland.
[ترجمه ترگمان]کشفیات بزرگ of در ایرلند شمالی به تازگی انجام شده است
[ترجمه گوگل]اخیرا در ایرلند شمالی ساخته شده است

6. Coke and semi-coke of coal, of lignite or of peat, whether or not agglomerated; retort carbon.
[ترجمه ترگمان]نوشابه و semi زغال سنگ، of یا زغال سنگ نارس، چه تولید کننده و چه تولید کننده، به کربن پاسخ دهید
[ترجمه گوگل]کک و نیمه کک از زغال سنگ، زغال چوب یا ذغال سنگ نارس، آهک یا نه کربن بازدارنده

7. In the lignite matrix, the porosities are mainly and macroporosities.
[ترجمه ترگمان]در ماتریس lignite، porosities عمدتا و macroporosities هستند
[ترجمه گوگل]در ماتریس lignite، تخلخل عمدتا بزرگ و بزرگ است

8. Steam gasification of the lignite char is catalyzed by the inherent minerals in raw lignite.
[ترجمه ترگمان]گاز بخار of ماهی قزل آلای شمالی با مواد معدنی ذاتی در lignite خام کاتالیز می شود
[ترجمه گوگل]گازسوز سازی بخار از لیگنیت Char است توسط مواد معدنی ذاتی در زغال سنگ خام

9. The slurryability of lignite and its mixture with different percent of petroleum coke have been investigated.
[ترجمه ترگمان]The lignite و مخلوط آن با درصد متفاوتی از کک نفت مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]انجماد لجنیت و مخلوط آن با درصد متفاوت کک نفتی مورد بررسی قرار گرفته است

10. We obtained humic acid sodium which moulded lignite semi-coke used in ferroalloy plan from brown coal riching in Yunnan province.
[ترجمه ترگمان]ما سدیم acid را بدست آوردیم که در طرح ferroalloy از riching زغال سنگ قهوه ای در استان Yunnan استفاده شد
[ترجمه گوگل]ما سدیم هومیک اسید را دریافت کردیم که نیمه کربن lignite که در برنامه Ferroalloy از غنی سازی زغال سنگ قهوه ای در استان یونان استفاده شده است

11. The free gas in the lignite matrix is more than 50 percent of total gas.
[ترجمه ترگمان]گاز آزاد در ماتریس lignite بیش از ۵۰ درصد کل گاز است
[ترجمه گوگل]گاز آزاد در ماتریس lignite بیش از 50 درصد از کل گاز است

12. Lignite and peat show acid when mixing with water.
[ترجمه ترگمان]lignite و peat در هنگام ترکیب با آب، اسید را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]در هنگام مخلوط شدن با آب اسفناج و پودر اسید اسید را نشان می دهد

13. Mines in the area supply lignite or "brown coal" for power. The electric company in the town is owned by the state.
[ترجمه ترگمان]مین ها در منطقه lignite یا \"زغال سنگ قهوه ای\" را برای قدرت تامین می کنند شرکت الکتریکی در شهر تحت مالکیت دولت است
[ترجمه گوگل]معادن در این منطقه تامین سنگ قیمتی یا زغال سنگ قهوه ای برای قدرت شرکت برق در شهر متعلق به دولت است

14. Coal or lignite fueled thermoelectric generating station. Planned or in service can be specified.
[ترجمه ترگمان]زغال سنگ یا lignite ایستگاه مولد thermoelectric را هدف قرار دادند برنامه ریزی برنامه ریزی شده یا در سرویس را می توان تعیین کرد
[ترجمه گوگل]زغال سنگ یا سنگ قیمتی سوخت ایستگاه تولید گرما الکتریکی برنامه ریزی شده یا در خدمت می تواند مشخص شود

15. The lignite pressurized gasified furnace has a severe impact on the environment.
[ترجمه ترگمان]کوره lignite pressurized فشار شدیدی بر محیط زیست دارد
[ترجمه گوگل]کوره های گازسوز تحت فشار قرار داده شده برنز تاثیرات شدیدی بر محیط زیست دارد


کلمات دیگر: