1. price equilibrium
تعادل قیمت ها
2. This pair of scales is not in equilibrium.
[ترجمه ترگمان]این جفت از مقیاس ها در تعادل نیستند
[ترجمه گوگل]این جفت مقیاس در تعادل نیست
3. She lost her usual equilibrium and shouted at him angrily.
[ترجمه ترگمان]او تعادل همیشگی اش را از دست داد و با عصبانیت به او فریاد زد:
[ترجمه گوگل]او تعادل معمول خود را از دست داد و به شدت به او خندید
4. He sat down to try and recover his equilibrium.
[ترجمه ترگمان]نشست تا تعادل خود را بازیابد
[ترجمه گوگل]او سعی کرد تا تعادلش را بهبود ببخشد
5. We have achieved an equilibrium in the economy.
[ترجمه ترگمان]ما به تعادل در اقتصاد رسیده ایم
[ترجمه گوگل]ما در اقتصاد به توازنی دست یافته ایم
6. For the economy to be in equilibrium, income must equal expenditure.
[ترجمه ترگمان]برای اینکه اقتصاد در تعادل باشد، درآمد باید برابر با هزینه برابر باشد
[ترجمه گوگل]برای اینکه اقتصاد در تعادل باشد، درآمد باید برابر هزینه باشد
7. Yoga is said to restore one's inner equilibrium.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که یوگا می تواند تعادل درونی فرد را احیا کند
[ترجمه گوگل]گفته می شود یوگا برای بازگرداندن تعادل درونی خود است
8. She struggled to recover her equilibrium.
[ترجمه ترگمان]سعی کرد تعادل خود را بازیابد
[ترجمه گوگل]او تلاش کرد تا تعادلش را بهبود ببخشد
9. Any disturbance to the body's state of equilibrium can produce stress.
[ترجمه ترگمان]هر گونه آشفتگی در حالت تعادل بدن می تواند استرس تولید کند
[ترجمه گوگل]هر گونه اختلال در حالت تعادل بدن می تواند فشار را ایجاد کند
10. In Figure equilibrium is achieved with a rate of interest re and a quantity of money Me.
[ترجمه ترگمان]در شکل تعادل با نرخ بهره و مقداری پول به دست می آید
[ترجمه گوگل]در شکل تعادل با نرخ بهره و مقدار من پول به دست می آید
11. Any price below the equilibrium price will entail a shortage; that is, quantity demanded will exceed quantity supplied.
[ترجمه ترگمان]هر قیمت پایین تر از قیمت تعادلی منجر به کمبود خواهد شد؛ یعنی، کمیت درخواست شده از مقدار عرضه می شود
[ترجمه گوگل]هر قیمت زیر قیمت تعادلی، کمبود را به همراه خواهد داشت؛ به این معناست که مقدار درخواستی از مقدار عرضه شده تجاوز می کند
12. In this case, the equilibrium level of income is unaffected by the increase in the real value of the money supply.
[ترجمه ترگمان]در این حالت سطح تعادل درآمد تحت تاثیر افزایش ارزش واقعی تامین مالی قرار نگرفته است
[ترجمه گوگل]در این مورد، سطح تعادلی درآمد با افزایش ارزش واقعی عرضه پول تاثیر نمی گذارد
13. Free market equilibrium will not equate marginal cost and marginal benefit and there will be scope for Pareto gains.
[ترجمه ترگمان]تعادل بازار آزاد هزینه حاشیه ای و سود حاشیه ای را برابر نخواهد کرد و دامنه سود پارتو وجود خواهد داشت
[ترجمه گوگل]تعادل بازار آزاد هزینه های حاشیه ای و مزایای حاشیه ای را محاسبه نمی کند و برای سودآوری پارتو می تواند وجود داشته باشد
14. The shock of Freddie's death had upset her equilibrium.
[ترجمه ترگمان]ضربه مرگ فردی تعادلش را از دست داده بود
[ترجمه گوگل]شوک مرگ فردی تعادلش را ناراحت کرد