1. heterogeneous reaction
واکنش ناهمسان
2. heterogeneous substances
مواد ناهمگن
3. the people of the united states are heterogeneous
مردم ایالات متحده ناهم نژادند.
4. Switzerland is a heterogeneous confederation of 26 self-governing cantons.
[ترجمه ترگمان]سوییس یک کنفدراسیون ناهمگن از ۲۶ استان خودمختار است
[ترجمه گوگل]سوئیس کنفدراسیون ناهمگونی 26 ایالت خودگردان است
5. Vertical competition, the struggle between heterogeneous enterprises.
[ترجمه ترگمان]رقابت عمودی، مبارزه بین شرکت های ناهمگون
[ترجمه گوگل]رقابت عمودی، مبارزه بین شرکت های ناهمگن
6. Services is simply too heterogeneous to be an interesting category.
[ترجمه ترگمان]خدمات بیش از حد ناهمگن است که یک مقوله جالب محسوب شود
[ترجمه گوگل]خدمات به سادگی بیش از حد ناهمگونی است که یک دسته جالب باشد
7. By striking contrast the non-adherent subpopulation was heterogeneous, with many small, darkly-stained cells having the appearance of lymphocytes.
[ترجمه ترگمان]با کنتراست قابل توجه، subpopulation غیر چسبنده heterogeneous بود با بسیاری از سلول های تیره رنگ و تیره که ظاهر of داشتند
[ترجمه گوگل]با در نهایت کنتراست، جمعیت غیر وابسته به انفوزیون ناهمگن بود، و بسیاری از سلول های کوچک و تاریک رنگ که دارای ظاهر لنفوسیت ها بودند
8. This will enable distributed computing over heterogeneous platforms, from workstations and clusters to large-scale, high-performance systems.
[ترجمه ترگمان]این کار، محاسبه توزیع شده روی سکوهای همگن، از ایستگاه های کاری و کلاسترها گرفته تا سیستم های با عملکرد بالا را ممکن می سازد
[ترجمه گوگل]این کار محاسبات توزیع شده را بر روی سیستم عامل های ناهمگن، از ایستگاه های کاری و خوشه ها به سیستم های با مقیاس بزرگ و با کارایی بالا، امکان پذیر می سازد
9. Port wine stains are heterogeneous, and responses to different lasers vary considerably.
[ترجمه ترگمان]لکه های شراب پورت ناهمگن هستند و واکنش های به لیزر متفاوت به طور قابل توجهی متفاوت هستند
[ترجمه گوگل]لکه های شراب بندر ناهمگن هستند، و پاسخ به لیزر های مختلف به طور قابل توجهی متفاوت است
10. A car is heterogeneous: unlike a blancmange, almost any portion of the car is different from other portions.
[ترجمه ترگمان]یک ماشین ناهمگن است: بر خلاف یک blancmange، تقریبا هر بخش از این خودرو با بخش های دیگر متفاوت است
[ترجمه گوگل]یک ماشین ناهمگن است: بر خلاف بلانک، تقریبا هر بخشی از ماشین از قطعات دیگر متفاوت است
11. In addition the study populations were heterogeneous despite all meeting the criteria for major depression.
[ترجمه ترگمان]به علاوه جمعیت های مطالعاتی با وجود تمام معیارهای افسردگی اصلی ناهمگن بودند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مطالعات جمعیت ناهمگن بود با وجود اینکه تمام معیارهای افسردگی عمده را برآورده می کردند
12. Heterogeneous catalysts are insoluble in the reaction medium.
[ترجمه ترگمان]catalysts در محیط واکنش محلول هستند
[ترجمه گوگل]کاتالیزورهای ناهمگن در محیط واکنش نامحلول است
13. In addition, peptic ulcer disease represents a heterogeneous group of disorders attributable to a variety of genetic and environmental causes.
[ترجمه ترگمان]به علاوه، بیماری های peptic یک گروه ناهمگون از اختلالات مربوط به انواع دلایل ژنتیکی و محیطی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بیماری زخم معده نشان دهنده یک گروه ناهمگونی از اختلالات مربوط به علل مختلف ژنتیکی و محیطی است
14. They have an open client-server architecture and manage heterogeneous workstations, servers and host computers linked via a local area network.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک معماری مشتری - سرور باز و مدیریت ایستگاه های کاری ناهمگن، سرورها و کامپیوترهای میزبان متصل به یک شبکه محلی را دارند
[ترجمه گوگل]آنها معماری مشتری-سرور باز و مدیریت ایستگاه های کاری ناهمگونی، سرورها و کامپیوترهای میزبان را از طریق یک شبکه محلی متصل می کنند